کلمات مربوط به شغل ها در زبان انگلیسی

If you want to be an engineer, you need to study engineering at university.

اگر بخواهید مهندس بشوید، باید در دانشگاه مهندسی بخوانید.

A good teacher is on time, creative and patient.

یک معلم خوب وقت شناس، خلاق و صبور است.

Police man and police woman have dangerous job. They must protect people.

پلیس مرد و خانم شغل خطرناکی دارند. آنها باید از مردم محافظت کنند.

A principle helps teachers and students.

یک مدیر به معلم ها و دانش آموزان کمک می کند.

Thomas Edison was a scientist.

توماس ادیسون یک دانشمند بود.

Taxi drivers have to work in cold and hot weather and they have to wait in traffic a lot.

رانندگان تاکسی باید در سرما و گرما کار کنند و باید در ترافیک برای مدت زیادی صبر کنند.

A psychologist can tell people why they are angry, depressed and stressed.

یک روان شناس می تواند به افراد بگوید که چرا عصبانی، افسرده و یا مضطرب هستند.