کلمات مربوط به تفاوت ها و شباهت ها در زبان انگلیسی

آموزش کلمات مربوط به تفاوت ها و شباهت ها به انگلیسی، فعل ها و اسم های مرتبط با تفاوت و شباهت
1757 0
Instead
به جاش
Although

Although he was tired he went to see his mother.

اگر چه

اگرچه خسته بود به دیدار مادرش رفت.

However
He can answer the question However hard it is.
هرچند/به هرحال
.او می تواند به این سوال پاسخ دهد هرچند سخت است
affinity
He has a remarkable affinity with animals
حس نزدیکی بین دو نفر یا دو چیز که وجه اشتراک زیادی داردند.
analogy
She drew an analogy between childbirth and the creative process.
قیاس، با تشبیه چیزی را فهماندن
akin to
Something akin to panic overwhelmed him.
شباهت حسی داشتن، از نظر حس شبیه بودن
in the same way
I will kill you in the same way you killed my father.
به همان صورت
just as similarly
The job interview went wrong just as similarly as I always dreamed
به همان شباهت
likewise
Nanny put on a shawl and told the girls to do likewise.
به طور مشابه
alike
My mother and I are alike in many ways.
خیلی شبیه
correspond
The two halves of the document did not correspond.
به هم مربوط بودن
equate
Most people equate wealth with success.
برابر و مشابه دانستن
analogous to
The report’s findings are analogous with our own
قابل قیاس
indistinguishable
an artificial material that is almost indistinguishable from real silk
غیر قابل تشخیص
interchangeable
These two words are almost interchangeable.
قابل تعویض
different from
His accent is different from the other native people.
متفاوت با
diverse
He teaches divers subjects in university.
خیلی متفاوت از یک دیگر
on the other hand
I like to eat out; on the other hand I need to try to save money.
از طرف دیگر
in comparison
in comparison to the last year, this year we didn’t have a lot of rain.
در مقایسه
in contrast to
His honesty is in contrast to lots of other politician.
در تضاد با
conversely
American consumers prefer white eggs; conversely, British buyers like brown eggs.
در مقابل
unlike
Tammy was unlike any other woman I have ever known.
کاملا متفاوت با
on the contrary
‘I suppose your wife doesn’t understand you.’ ‘on the contrary, she understands me very well.’
برعکس
distinct
The learning needs of the two groups are quite distinct from each other.
قابل تشخیص، واضح
despite
despite all our efforts to save the school, the authorities decided to close it.
علی رقم
dissimilar
Madonna’s career is not dissimilar to Cher’s.
بی شباهت
diverge
The two species diverged millions of years ago.
تغییر کردن
discrete
The change happens in a series of discrete steps.
مجزا

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.