داستان صوتی انگلیسی درباره ی یک روز با خانواده برای خرید

داستان صوتی کوتاه و ساده به زبان انگلیسی با موضوع یک روز با خانواده برای خرید. به همراه ترجمه فارسی

1485 0

محتوای درس

نمایش اطلاعات

Listening about "going shopping"

I had a really fun day with my mom today. In the morning, we went out for breakfast. Then, we walked down to the local outdoor market. We walked through the fruits and vegetables stands and bought some produce to take home. On the way home, it started to rain really hard. We had to seek shelter under a tree so we wouldn't get drenched. After it stopped raining, we saw a big rainbow in the sky. We both thought it was beautiful. In the afternoon, we went to the lake. We brought a lunch with us and sat by the water to eat. We watched some birds diving in the water. One of them caught a huge fish. When we got home, I helped my mom with dinner. We used the produce from the market. My mom taught me how to make a dessert with my favorite fruits. We ate on the patio and watched the sunset. I'm glad the rain didn't come back.

داستان کوتاه صوتی به زبان انگلیسی درباره ی "خرید رفتن"

امروز روز خوبی با مادرم داشتم. صبح برای خوردن صبحانه بیرون رفتیم. سپس در بازار محلی قدم زدیم. ما از کنار قرفه ی میوه و سبزیجات گذشتیم و مقداری از محصولات آنها را خریدیم تا به خانه ببریم. در راه خانه به شدت باران گرفت. ما باید زیر یک درخت پناه می گرفتیم تا خیس نشویم. و ...

برای دسترسی به دروس بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.

گرامر صفر تا صد زبان انگلیسی

لسنینگ از مبتدی تا پیشرفته

لغات زبان انگلیسی به تفکیک موضوع

درک مطلب از سطح مبتدی تا پیشرفته

تمامی موضوعات آیلتس اسپیکینگ پارت یک، دو و سه همراه با جواب

لغت ها /15 لغت جدید

نمایش اطلاعات

produce

Our chefs use only the freshest produce available.

محصولات

سر آشپزهای ما تنها از تازه ترین محصولات موجود استفاده می کنند.

seek

We seek the company of those we love.

در پی چیزی بودن

ما درپی همنشینی با کسانی هستیم که دوستشان داریم.

shelter

The trees offered good shade and shelter.

پناهگاه

درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

drenched

His face was drenched with sweat.

خیس شد

چهره اش با عرق خیس شد.

diving in the water

شیرجه زدن درون آب

catch

He caught the ball but then dropped it.

گرفتن

توپ را گرفت ولی از دستش افتاد.

caught a huge fish

ماهی بزرگی گرفت

teach

She taught her children to be kind and polite.

آموختن

او به فرزندانش آموخت که مهربان و با ادب باشند.

sunset

The ship was going toward the sunset.

غروب آفتاب

کشتی به سوی غروب آفتاب پیش رفت.

local outdoor market

بازار رو باز محلی

walked through

عبور کردن از میان

Rainbow

رنگین کمان

stands

غرفه ها

Lake

The Lake is fed by several springs.

دریاچه

آب چندین چشمه به این دریاچه می ریزد.

sat by the water

کنار آب نشستن

بخش های مرتبط

بخش قبلی

داستان صوتی انگلیسی درباره ی آخر هفته با پدربزرگ و مادر بزرگ

بخش بعدی

داستان صوتی انگلیسی درباره ی هدیه ی روز تولد

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

نظرات کاربران

نمایش اطلاعات