فایل صوتی آسان درباره ی توصیف خرید از مغازه

آموزش مهارت شنیداری مبتدی به زبان انگلیسی با موضوع خرید از مغازه اسباب بازی فروشی

1392 0

محتوای درس

نمایش اطلاعات

Listening about "shopping from toy store"

I received my weekly allowance today. I made money by doing some chores around the house. I washed the dishes and mopped the floor. My mom said she would take me to the toy store. I saved up enough money to buy a dollhouse. When I got to the store, I saw many other fun things. There were a few dolls and puzzles that caught my eye. It was hard to choose. I looked at every item. We were there for a long time. We started to get hungry. My mom wanted to eat lunch and come back. We went to the restaurant next door. After we ate, we went back to the toy store. I finally made a decision I decided to buy the dollhouse. I was so excited to go home and play with it. On the way home, my mom had to stop by the market and buy some groceries. She wanted to bake a cake. We didn't have any ingredients at home. She needed sugar and flour. She also bought some milk and cheese for my lunch tomorrow and meat for dinner tonight. Later in the evening, my dad helped me put the dollhouse together. There were a number of small pieces. It required much work and patience. When it was done, my dad took a picture of it. It was beautiful.

داستان کوتاه صوتی به زبان انگلیسی درباره ی "خریدن اسباب بازی"

امروز من پول تو جیبی هفتگی ام را دریافت کردم. من با انجام کار های خانه پول دریافت می کنم. من ظروف را می شویم و زمین را تی می کشم. مادرم به من گفت که مرا به مغازه ی اسباب بازی فروشی می برد. من به اندازه ی کافی پول جمع کرده ام تا بتوانم خانه ی عروسک بخرم و ...

برای دسترسی به دروس بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.

گرامر صفر تا صد زبان انگلیسی

لسنینگ از مبتدی تا پیشرفته

لغات زبان انگلیسی به تفکیک موضوع

درک مطلب از سطح مبتدی تا پیشرفته

تمامی موضوعات آیلتس اسپیکینگ پارت یک، دو و سه همراه با جواب

لغت ها /12 لغت جدید

نمایش اطلاعات

Receive

We Received the news too late.

دریافت کردن

این اخبار را خیلی دیر دریافت کردیم.

allowance

I didn't receive any allowance from my father.

کمک مالی/ پول تو جیبی

من هیچ کمک مالی از پدرم دریافت نکرده ام.

chore

Each of the children had specific chores to do.

کار

هر یک از بچه ها کار خاصی برای انجام دادن داشتند.

mop

I cleaned the house and mopped the floor.

تی کشیدن

من خانه را تمیز کردم و زمین را تی کشیدم.

decision

They've finally made the decision to get married.

تصمیم

آنها سرانجام تصمیم گرفتند ازدواج کنند.

ingredients

Trust is a vital ingredient in a successful marriage.

مواد تشکیل دهنده

یک عنصر حیاتی در ازدواج موفق اعتماد است.

piece

One of the pieces of the watch fell off and got lost.

قطعه

یکی از قطعات ساعت افتاد و گم شد.

require

نیاز داشتن

patience

This work asks for patience and endurance.

صبر

این کار نیاز به صبر و تحمل دارد.

caught my eyes

چشمم را گرفت

item

مورد

groceries

خار و بار

بخش های مرتبط

بخش قبلی

فایل صوتی آسان درباره ی سفر جاده ای

بخش بعدی

داستان صوتی سطح متوسطه درباره ی خوشبختی

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

نظرات کاربران

نمایش اطلاعات