فایل صوتی آسان درباره ی جابه جایی به مکان جدید

آموزش مهارت شنیداری مبتدی به زبان انگلیسی با موضوع جابه جایی به مکان جدید و مدرسه ی جدید

1356 0

محتوای درس

نمایش اطلاعات

Listening about "new house, new people"

Yesterday was my first day at a new school. I made a few friends. I am usually the tallest kid in my class, but there was a boy taller than me. I really like my new teacher. She is very nice. She is nicer than my former teacher. My former teacher was the meanest teacher at school. I don't miss her at all. Today, I met a very pretty girl. She is the prettiest girl in my class. Our teacher assigned writing partners. She was my partner. We had to write a paragraph about ourselves. My story was longer than one paragraph. I wrote about moving to a new neighborhood. It was the scariest experience. I also wrote that it was colder here than my old city. I am used to hot weather, so I will have to buy warmer clothes. At lunchtime, I sat with a group of boys. We talked about playing basketball after school. We played with some boys that were younger than us. After playing outside, I had to finish my homework. It was harder than I expected. So I stayed up past my bedtime. I hope I can wake up on time. I am walking to school with my new friends. Walking to school is shorter than riding the bus. The school bus makes too many stops. I really like my new school. I am having the greatest time.

داستان کوتاه صوتی به زبان انگلیسی درباره ی "خانه ی جدید"

دیروز اولین روز در مدرسه ی جدیدم بود. من چند دوست پیدا کردم. من معمولا قد بلند ترین بچه ی مدرسه ی مان هستم. اما یک پسر قد بلند تر از من بود. من واقعا معلم جدیدم را دوست دارم. او خیلی خوب است. او بهتر از معلم قبلیمان است و ...

برای دسترسی به دروس بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.

گرامر صفر تا صد زبان انگلیسی

لسنینگ از مبتدی تا پیشرفته

لغات زبان انگلیسی به تفکیک موضوع

درک مطلب از سطح مبتدی تا پیشرفته

تمامی موضوعات آیلتس اسپیکینگ پارت یک، دو و سه همراه با جواب

لغت ها /12 لغت جدید

نمایش اطلاعات

Weather

Dry Weather roughens my skin.

هوا

هوای خشک پوست مرا زبر می کند.

assigned

He seated the guests at their assigned seats.

تکلیف دادن

او مهمانان را در جاهای از پیش تعیین شده ی خودشان نشاند.

Expect

You can't Expect him to be perfect. Nobody is perfect.

انتظار داشتن

شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که او کامل باشد. هیچ کس کامل نیست

miss

دلتنگ شدن

experience

An experience that will make him successful.

تجربه

تجربه ای که موجب موفقیت او خواهد شد.

former

He denied his former beliefs.

قبلی

او عقاید قبلی خود را انکار کرد.

mean

The meanest friend of mine was that boy.

بد ذات

آن پسر بد ذات ترین دوست من بود.

prettiest

She is the prettiest queen.

زیباترین

او زیباترین ملکه است.

neighborhood

The cutest house is in our neighborhood.

محله

قشنگ ترین خانه در محله ی ما است.

kid

بچه

scariest

ترسناک ترین

I am used to

عادت دارم

بخش های مرتبط

بخش قبلی

گرامر اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش در زبان انگلیسی

بخش بعدی

سومین جلسه از ترم شش آموزش زبان انگلیسی

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

نظرات کاربران

نمایش اطلاعات