داستان صوتی انگلیسی درباره ی دندان پزشکی و خرابی دندان

داستان صوتی کوتاه و ساده به زبان انگلیسی درباره دندان پزشکی و خرابی دندان به همراه ترجمه فارسی

1620 0

محتوای درس

نمایش اطلاعات

Listening about "visiting a dentist"

My brother and I had dentist appointments today. He was more nervous than me. Sometimes, we have to get shots in our mouths. They don't really hurt, but they make our mouths feel weird. I don't like the feeling. Last time, the dentist found two cavities on my brother's teeth. He was upset, but my mom was more upset than him. The dentist said that he needs to be more consistent with brushing his teeth after meals. I didn't have any cavities last time. I am more careful than my brother. He has had more cavities than me. I really like our dentist. She is the most patient person. My brother likes her too. Sometimes, my brother cries for a long time. He is afraid of pain. She explained to him that crying will make things more painful. She tries to tell jokes during the checkup. Today, she told a really funny joke. That made things more comfortable for us. Today, we didn't have any cavities. We were happy, but my mom was more relieved. Before we left, we each got a new toothbrush and a small toy. Today was the most pleasant visit to the dentist so far.

داستان کوتاه صوتی به زبان انگلیسی درباره ی "رفتن به دندانپزشکی"

من و برادرم امروز قرار دندانپزشکی داشتیم. او بیشتر از من نگران بود. گاهی اوقات باید به دهانمان آمپول بزنند. آنها اصلا آسیبی نمی زند. اما باعث میشوددر دهانمان احساس عجیبی داشته باشیم. من آن احساس را دوست ندارم. دفعه گذشته دکتر دید که دو عدد از دندان های برادرم خراب است. و ....

برای دسترسی به دروس بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.

گرامر صفر تا صد زبان انگلیسی

لسنینگ از مبتدی تا پیشرفته

لغات زبان انگلیسی به تفکیک موضوع

درک مطلب از سطح مبتدی تا پیشرفته

تمامی موضوعات آیلتس اسپیکینگ پارت یک، دو و سه همراه با جواب

لغت ها /14 لغت جدید

نمایش اطلاعات

Comfortable

راحت

explain

He promised to explain the secret of his success.

توضیح دادن

او قول داد که راز موفقیت خود را توضیح بدهد.

get shot

When I have a headache I have to get a shot to feel better.

آمپول خوردن

وقتی سرم درد می کند باید آمپول بزنم تا حالم بهتر شود.

weird

weird stories about supernatural events.

عجیب و غریب

داستان های اسرارآمیز درباره ی رویدادهای فوق طبیعی.

cavity

Doctor fills the cavities in my tooth.

حفره

دکتر حفره های دندان مرا پر می کند.

consistent

She’s the team’s most consistent player.

مداوم

patient

صبور

afraid of

He was afraid of air travel.

ترس از

او از مسافرت هوایی می ترسید.

pleasant

I've got a pleasant little apartment.

دلپذیر / خوب

من یک آپارتمان کوچک دلپذیر دارم.

relieve

I was relieved that my father was home after the war.

راحت شدن خیال

خیالم راحت شد وقتی دیدم پدرم بعد از جنگ در خانه است.

appointment

My appointment is at five p.m.

قرار ملاقات

قرار ملاقات من ساعت پنج بعد از ظهر است.

nervous

عصبی و استرسی

cavities

خرابی دندان

careful

مراقب

بخش های مرتبط

بخش قبلی

داستان صوتی انگلیسی درباره ی تصادف و مراجعه به پزشک

بخش بعدی

دهمین جلسه از ترم چهار آموزش زبان انگلیسی

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

نظرات کاربران

نمایش اطلاعات