LA VIE
سلام دوستان عزیزم. با یکی دیگر از جلسات لغت در وبسایت فرنلیش همراه شما هستیم. این
جلسه قرار است درمورد کلماتی صحبت کنیم که زندگی شخصی و کاری ما را توصیف میکنند. این که مجرد هستیم یا متاهل، کی به دنیا آمده ایم، کار و حرفه مان را در چه زمانی شروع کرده ایم و... .
با من همراه شوید تا یک بیوگرافی کامل را به زبان فرانسه بگوییم
مثال | معنی |
-Combien d'enfants aimeriez-vous avoir ? -je n'aime pas avoir d'enfants | دوست داری چند تا بچه داشته باشی؟ من دوست ندارم بچه داشته باشم. |
Rose n’est pas mariée, elle est célibataire | رز ازدواج نکرده، او مجرد است. |
Il a toujours vécu en ville, c’est un vrai citadin | او همیشه در شهر زندگی می کرد ، او یک شهر نشین واقعی است |
Vous devez être en couple pour assister à cette soirée. | برای شرکت در این مهمانی باید زوج باشید. |
Je souhaiterais déménager dans une maison au centre-ville. | آرزو دارم به یک خانه در مرکز شهر اثاث کشی کنم. اینجا خیلی از محل کارم دور است. |
Muriel a grandi en Belgique, elle est entrée en France en 1995. | موریل در بلژیک بزرگ شد ، در سال 1995 وارد فرانسه شد. |
Ils vont se marier à la mairie et ils veulent avoir des enfants, au moins 3. | آنها در شهر داری شهر ازدواج می کنند و می خواهند حداقل 3 فرزند داشته باشند. |
Elle n’aime pas la vie à la campagne, elle va s’installer en ville. | او زندگی در روستا را دوست ندارد ، او قصد دارد در شهر مستقر شود. |
- Le grand-père d'Alice est mort la semaine dernière. -Vraiment?!! je suis vraiment désolé | -پدربزرک آلیس هفته گذشته فوت کرد. -واقعا؟!! خیلی متاسف شدم |
Le bébé dort très bien depuis sa naissance. | نوزاد از بدو تولدش بسیار خوب میخوابد. |
Je suis né dans un village mais j'ai déménagé à Paris avec ma famille quand j'avais 5 ans. | من در روستا متولد شدم اما در ۵ سالگی همراه خانواده ام به شهر پاریس مهاجرت کردم. |
- Tu sais pourquoi ils se sont séparés ? - non je ne sais pas. Ils semblaient beaucoup s'aimer. | -تومیدونی برای چی از هم جدا شدند؟ - نه نمیدانم. به نظر خیلی همدیگر را دوست داشتند. |
Il a commencé sa carrière à la radio et ensuite il s'est associé au directeur de l'émission. | او کار خود را در رادیو شروع کرد و بعد با کارگردان برنامه شریک شد. |
Il obtient son premier rôle au théâtre à l'âge de vingt ans. Il était encore débutant à l'époque | او در بیست سالگی اولین نقش خود را در تئاتر گرفت. در آن زمان هنوز یک مبتدی بود. |
Eva Green a commencé sa carrière au théâtre en 2001 et elle a joué dans le film de James Bond en 2006. | اوا گرین حرفه اش را در تئاتر در سال 2001 شروع کرد و در سال 2006 در فیلم جیمز باند بازی کرد. |
Il s'inscrit dans un cours de chant en 1996 et y rencontre sa femme. | او در سال 1996 در کلاس آواز ثبت نام کرد و همانجا با همسرش آشنا شد. |
Il a commencé ses cours de théâtre au Maroc puis il est venu en France. | او در مراکش کلاس های تئاتر خود را شروع کرد و پس از آن به فرانسه آمد. |
Nous devons travailler chaque jour pour sauver l'entreprise de cette crise. | برای نجات دادن شرکت از این بحران ما باید هر روز کار کنیم. |
این جلسه از آموزش لغت هم به پایان رسید، امیدوارم که بهره ی کافی را برده باشید. سعی کنید با استفاده از این کلمات و جملات مثال بیوگرافی خود را که شامل زندگی خصوصی و کاری می شود به روی کاغذ بنویسید و سپس با صدای بلند برای خود بخوانید و از حفظ بگویید.
خرسند و پیروز باشید.
آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی
اینجا کلیک کنیدماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.