Word | Explanation | meaning |
---|---|---|
corpse | a dead body, usually of a person | جسد، معمولا مربوط به شخص |
conceal | Hide | پنهان کردن |
dismal | dark and depressing | تاریک و دلگیر |
frigid | very cold | بسیار سرد |
inhabit | live in | اقامت داشتن در |
numb | without the power of feeling; deadened | بدون قدرت احساس؛ کرخت |
peril | danger | خطر |
recline | lie down; stretch out; lean back | خوابیدن؛ دراز کشیدن؛ لم دادن |
shriek | scream | جیغ زدن |
sinister | evil; wicked; dishonest; frightening | پلید؛ پست، متقلب؛ ترسناک |
tempt | try to get someone to do something; test; invite | تلاش به وادار کردن کسی به انجام کاری؛ امتحان کردن؛ دعوت کردن |
wager | bet | شرط |
Sentence | Meaning |
---|---|
When given all the data on the corpse, the professor was able to solve the murder. | زمانی که تمام اطلاعات مربوط به جسد به "پروفسور" داده شد، توانست جنایت را کشف کند. |
The corpse was laid to rest in the vacant coffin. | جسد در تابوت خالی گذاشته شد. |
An oath of revenge was sworn over the corpse by his relatives. | خویشاوندان بالای سرمرده سوگند یاد کردند انتقام او را بگیرند. |
Tris could not conceal his love for Gloria. | "تریس" نمی توانست عشقش به "گلوریا" را پنهان کند. |
Count Dracula concealed the corpse in his castle. | "کنت دراکولا" جسد را در قلعه خود پنهان کرد. |
The money was so cleverly concealed that we were forced to Abandon our search for it. | پولها آنقدرماهرانه پنهان شده بود که مجبور شدیم از جستجو برای آن دست بکشیم. |
When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day. | وقتی هوا خیلی گرفته است، من گاهی اوقات در تمام روز در رختخواب هستم. |
I am unaccustomed to this dismal climate. | من به این آب و هوای گرفته عادت ندارم. |
As the dismal reports of the election came in, the senator's friends tactfully made no mention of them. | هنگامی که گزارشهای مأیوس کننده انتخابات رسید، دوستان سناتور مدبرانه به آنها اشاره نکردند. |
It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge | برای مردها بسیار سخت بود که تمام طول زمستان خیلی سرد را در دره ی "فورج" سپری کنند. |
The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his friend | دوست دختر مرد مجرد حسود با او به شیوه ی سردی برخورد کرد. |
Inside the butcher's freezer the temperature was frigid | دمای داخل فریزر قصاب بسیار سرد بود. |
Eskimos inhabit the frigid part of Alaska. | اسکیموها در قسمت بسیار سرد آلاسکا ساکن هستند. |
Because Sidney qualified, he was allowed to inhabit the vacant apartment | از آنجا که سیدنی واجد شرایط بود، او مجاز به سکونت در آپارتمان خالی بود. |
Many crimes are committed each year against those who inhabit the slum area of our city | هر ساله علیه کسانی که در منطقه فقیرانه شهر ما زندگی می کنند بسیاری از جرایم مرتکب می شوند. |
My fingers quickly became numb in the frigid room | انگشتان من در اتاق خیلی سرد به سرعت بی حس شدند. |
A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram | وقتی که آقای "ماسی" تلگراف را خواند، بی حسی بر او فائق شد. |
When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing | وقتی که پرستار سنجاقی را در پای بی حس من فرو کرد، هیچ چیز احساس نکردم. |
The hunter was abandoned by the natives when he described the peril that lay ahead of them. | زمانی که شکارچی برای افراد بومی توضیح داد چه خطری پیش روی آنهاست، او را ترک کردند. |
There is great peril in trying to climb the mountain. | در تلاش برای بالا رفتن از کوه، خطر بزرگ وجود دارد. |
Our library is filled with stories of perilous adventures | کتابخانه ما مملو از داستان هایی درباره ماجراهای خطرناک است. |
Richard likes to recline in front of the television set. | "ریچارد" دوست دارد جلو تلویزیون دراز بکشد. |
After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb | بعد از اینکه "ماکسین" یک ساعت روی بازوی راستش لم داد، متوجه شد بازویش بی حس شده است. |
My dog's greatest pleasure is to recline by the warm fireplace. | بزرگترین لذت سگ من این است که کنار شومینه گرم دراز بکشد. |
The maid shrieked when she discovered the corpse | هنگامی که خدمتکار جسد را پیدا کرد جیغ کشید. |
With a loud shriek, Ronald fled from the room | "رونالد" با صدای بلند، از اتاق فرار کرد. |
Facing the peril of the waterfall, the boatman let out a terrible shriek | وقتی قایقران با خطر آبشار مواجه شد، فریاد وحشتناکی کشید. |
The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police. | دسیسه شوم فریب زن بیوه توسط پلیس بر ملا شد. |
When the bank guard spied the sinister-looking customer, he drew his gun. | هنگامی که نگهبان بانک متوجه مشتری بظاهرشرور شد، اسلحه خود را کشید. |
I was frightened by the sinister shadow at the bottom of the stairs. | از سایه شوم انتهای راه پله ترسیدم. |
A banana split can tempt me to break my diet. | دسرموز می تواند مرا وسوسه کند تا رژیم غذایی ام را بشکنم. |
The sight of beautiful Louise tempted the bachelor to change his mind about marriage. | دیدن"لویس" زیبا، مرد مجرد را وسوسه کرد تا دیدگاهش را نسبت به ازدواج تغییر دهد |
Your offer of a job tempts me greatly | پیشنهاد شما برای کار من را به شدت وسوسه می کند |
I lost a small wager on the Super Bowl. | من شرط کوچکی را در"سوپر بول" باختم. |
After winning the wager, Tex treated everyone to free drinks. | بعد ازاینکه "تکس" درشرط بندی برنده شد، همه را به نوشیدنی مهمان کرد. |
It is legal to make a wager in the state of Nevada. | شرط بندی در ایالت "نوادا" قانونی است. |
آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی
اینجا کلیک کنیدماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.