لغات مهم 504 درس اول

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس اول
1674 2

 

Word

Explanation

Meaning

Abandon

Desert; leave without planning to come back; quit

ترک کردن، ترک کردن بدون قصد بازگشت، دست کشیدن از

keen

sharp; eager; intense; sensitive

تیز، مشتاق، شدید، حساس

jealous

afraid that the one you love might prefer someone else; wanting what someone else has

ترس از اینکه کسی که دوستش دارید ممکن است شخص دیگری را ترجیح دهد؛خواستن آنچه شخص دیگری دارد

Tact

ability to say the right thing.

توانایی گفتن سخن درست

oath

a promise that something is true; a curse

سوگند به چیزی که درست است؛ دشنام

vacant

empty; not filled

خالی، پر نشده

hardship

something that is hard to bear; difficulty

چیزی که تحملش سخت است، مشکل

Gallant

brave; showing respect for women

کسی که برای خانم ها احترام نشان می دهد

data

facts; information

حقایق؛ اطلاعات

unaccustomed

not used to something

به چیزی عادت نداشتن

bachelor

a man who has not married

مردی که ازدواج نکرده است

qualify

become fit; show that you are able

متناسب شدن، نشان دادن اینکه شما می توانید

 

 

 

sentence

meaning

When Roy abandoned his family, the police went looking for him.

وقتی ‘روی  ‘خانواده اش را ترک کرد، پلیس به دنبال او گشت.

The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle.

سرباز نمی توانست دوستان خود را که در جنگ صدمه دیده بودند رها کند.

Because Rose was poor, she had to abandon her idea of going to college.

چون ‘رز’ فقیر بود، مجبور بود فکر رفتن به دانشگاه را کنار بگذارد.

The butcher's keen knife cut through the meat.

چاقوی تیز قصاب گوشت را برش داد.

My dog has a keen sense of smell.

سگ من حس بویایی قوی دارد.

Bill's keen mind pleased all his teachers.

ذهن مشتاق ’بیل‘ همه معلمانش را خوشحال کرد.

A detective was hired by the jealous widow to find the friend who had abandoned her.

بیوه زن حسود، کارآگاهی را استخدام کرد تا دوستش که او را ترک کرده بود، پیدا کند.

Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.

با اینکه همسایه ام به تازگی ماشین جدید خریده است، من به او حسادت نمی کنم.

Being jealous, Mona would not let her friend dance with any of the cheerleaders.

چون "مونا" حسود بود، اجازه نمی داد دوستش با هیچ یک از معرکه گیرهای زن برقصد.

My aunt never hurts anyone's feelings because she always uses tact.

خاله من هرگز احساسات کسی را جریحه دار نمی کند؛ زیرا همیشه  تدبیر به کار می برد.

By the use of tact, Janet was able to calm her jealous husband.

"ژانت"  توانست با استفاده از تدبیرشوهر حسودش را آرام کند.

Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.

اگر تدبیر و تفکر بکار ببرید، دوستانتان شما را تحسین می کنند.

The president will take the oath of office tomorrow.

رئيس جمهور فردا سوگند اداری می خورد.

In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.

در دادگاه، شاهد سوگند یاد کرد که تمام حقیقت را می گوید.

When Terry discovered that he had been abandoned, he let out an angry oath.

هنگامی که "تری" فهمید که اورا ترک کرده اند، از روی عصبانیت دشنام داد.

Someone is planning to build a house on that vacant lot.

شخصی قصد دارد روی آن تکه زمین خالی یک خانه بسازد.

I put my coat on that vacant seat.

من کت خود را روی صندلی خالی گذاشتم.

When the landlord broke in, he found that apartment vacant.

هنگامی که صاحب خانه با شکستن در وارد شد، او متوجه شد که آپارتمان خالی است.

The fighter had to face many hardships before he became champion.

جنگجوقبل از اینکه قهرمان شود، مجبور شد با بسیاری از سختی ها مواجه شود.

Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.

آبی لینکلن توانست برمشکلات یکی پس ازدیگری فائق شود.

On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.

"برت" به دلیل مشکلاتش اجازه یافت ارتش را ترک کند تا از مادربیمارش مراقبت نماید.

The pilot swore a gallant oath to save his buddy.

خلبان دلیرانه سوگند یاد کرد که دوستش را نجات دهد.

Many gallant knights entered the contest to win the princess.

شوالیه های شجاع زیادی برای رسیدن به شاهزاده وارد رقابت شدند.

Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.

"اد" بقدری برای زنان احترام قائل است که همیشه جای خود را در مترو به خانمها می دهد.

The data about the bank robbery were given to the F.B.I.

اطلاعات مربوط به سرقت بانکی به F.B.I. داده شد.

After studying the data, we were able to finish our report.

پس از بررسی اطلاعات، ما توانستیم گزارشمان را تمام کنیم.

Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.

اگرهمه اطلاعات به شما داده نشود، نمی توانید مسئله ی ریاضی را حل کنید.

Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida's heat.

چون "کلود" اهل آلاسکا بود، به گرمای فلوریدا عادت نداشت.

The king was unaccustomed to having people disobey him.

پادشاه به داشتن مردمی که از او سرپیچی کنند، عادت نداشت.

Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.

چون"ویک" به نرمش عادت نداشت ،سریع خسته شد.

My brother took an oath to remain a bachelor

برادر من سوگند خورد که یک مجرد باقی بماند.

In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.

در فیلم، مرد متاهل با فردی مجرد اشتباه گرفته شد.

Before the wedding, all his bachelor friends had a party

پیش از مراسم عروسی ، تمام دوستان مجردش یک مهمانی برگزار کردند.

I am trying to qualify for the job that is now vacant.

سعی می کنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدی است، واجد شرایط باشم.

Since Pauline can't carry a tune, she is sure that she will never qualify for the Girls' Chorus.

از آنجا که "پائولین" لحن رسایی ندارد، مطمعن است که هرگز برای گروه کر دختران شایستگی پیدا نخواهد کرد.

You have to be taller than 5 15" to qualify as a policeman in our town.

قد شما باید بیش از 5/5  فوت باشید تا درشهر ما به عنوان افسر پلیس صلاحیت پیدا کنید.

 

Abandon

Desert; leave without planning to come back; quit

ترک کردن

ترک کردن، ترک کردن بدون قصد بازگشت، دست کشیدن از

keen

sharp; eager; intense; sensitive

تیز

تیز، مشتاق، شدید، حساس

jealous

afraid that the one you love might prefer someone else; wanting what someone else has

حسود

ترس از اینکه کسی که دوستش دارید ممکن است شخص دیگری را ترجیح دهد؛خواستن آنچه شخص دیگری دارد

Tact

ability to say the right thing.

تدبیر
توانایی گفتن سخن درست
oath
a promise that something is true; a curse
سوگند
سوگند به چیزی که درست است؛ دشنام
vacant

empty; not filled

خالی
خالی، پر نشده
hardship

something that is hard to bear; difficulty

سختی
چیزی که تحملش سخت است ،مشکل
Gallant

brave; showing respect for women

شجاع

کسی که برای خانم ها احترام نشان می دهد

data

facts; information

اطلاعات
حقایق؛ اطلاعات
unaccustomed

not used to something

عادت نداشتن
به چیزی عادت نداشتن
bachelor

a man who has not married

مجرد
مردی که ازدواج نکرده است
qualify

become fit; show that you are able

واجد شرایط بودن
متناسب شدن، نشان دادن اینکه شما می توانید

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

برنامتون بسیار عالیه
عالی و طبقه بندی شده

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.