لغات مهم 504 درس دوازدهم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس دوازده
1406 0

Word

Explanation

Meaning

ignite

set on fire

بگذارش روی شعله

abolish

do away with completely; put an end to

کاملا رها شدن از، خاتمه دادن به

urban

of or having to do with cities or towns

از شهر یا مربوط به شهر

population

people of a city or country

مردم یک شهر یا کشور

frank

free in expressing one's real thoughts, opinions, or

feelings; not hiding what is in one's mind

زاد در بیان افکار، عقاید و یا خود واقعی

احساسات؛ مخفی نکردن چیزی که در ذهن شماست

pollute

make dirty

آلوده کردن

reveal

make known

آشکار ساختن

prohibit

forbid by law or authority

توسط قانون یا اقتدار ممنوع است

urgent

demanding immediate action or attention; important

خواستار اقدام فوری یا توجه؛ مهم

adequate

as much as is needed; fully sufficient

تا آنجا که لازم است؛ کاملا کافی است

decrease

make or become less

کاهش دادن یا کاهش یافتن

audible

able to be heard

قادر به شنیدن

 

 

Sentence

Meaning

Spark plugs ignite in an automobile engine.

شمع های داخل موتور اتومبیل محترق می شوند.

Match can ignite an entire forest.

یک کبریت می تواند کل جنگل را به آتش بکشد.

A, careless remark helped to ignite the conflict between the brothers and the sisters.

یک گفته بی دقت به شعله ور شدن درگیری بین خواهر و برادر ها کمک نمود.

The death penalty has recently been abolished in our state.

اعدام اخیرا در ایالت ما منسوخ شده است.

We abolished numerous laws that didn't serve any purpose in this decade.

ما قوانین متعددی را لغو کردیم که در این دهه هیچ کاربردی نداشت.

My school has abolished final exams altogether.

مدرسه من، امتحانات نهایی را کاملا لغو کرده است.

Many businesses open offices in urban areas.

بسیاری از دفاتر باز در مناطق شهری باز هستند.

plan to exchange my urban location for a rural one.

قصد دارم مکان شهری خود را با یک مکان روستایی تعویض کنم.

Only a small minority of the people of the United States live far from any urban area.

فقط یک اقلیت کمی از مردم ایالات متحده زندگی می کنند دور از هر منطقه شهری.

China has the largest population of any country.

چین نسبت به هر کشوری بیشترین جمعیت را دارد.

The population of the world has increased in every decade.

جمعیت جهان در هر دهه افزایش یافته است.

After the recent floods, the population of Honduras was reduced by 10,000.

پس از سیل های اخیر، جمعیت "هندوراس"  10،000 نفر کاهش یافت.

Never underestimate the value of being frank with one another.

هرگز ارزش روراست بودن را با یکدیگر نادیده نگیرید.

Eretha was completely frank when she told her friend about the sale.

"ارثا"  کاملا صادق بود زمانی که او به دوست خود در مورد خرید گفت.

People liked Duffy because they knew he would be frank with them.

مردم "دافی" را دوست داشتند زیرا می دانستند که او با آنها صادق است.

The Atlantic Ocean is in danger of becoming polluted.

اقیانوس آتلانتیک در معرض آلودگی است.

There is much evidence to show that the air we breathe ism polluted.

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد هوا که ما نفس می کشیم آلوده است.

It is claimed that soap powders pollute the water we drink.

ادعا می شود که ذرات صابون، آبی را که می نوشیم آلوده می کنند.

Napoleon agreed to reveal the information to the French population.

ناپلئون توافق کرد که اطلاعات را به مردم فرانسه فاش کند.

The evidence was revealed only after hours of questioning.

بعد از ساعت ها بازجویی شواهد بر ملا شد.

The auto company revealed reluctantly that there were defects in their new models.

شرکت اتومبیل سازی جنرال موتور با بی میلی فاش نمود که در اتومبیل های بیوک جدیدشان نقایصی وجود دارد.

Elvin's manager prohibited him from appearing on television.

مدیر"الوین" مانع از ظاهر شدن او بر تلویزیون شد.

Many homeowners prohibit others from walking on their property.

بسیاری از صاحبخانه ها از قدم زدن دیگران در ملکشان ممانعت می کنند.

The law prohibits the use of guns to settle a conflict.

قانون، استفاده از اسلحه برای فرونشاندن درگیری را منع می کند.

An urgent telephone call was made to the company's treasurer.

به صندوق دار شرکت یک تلفن ضروری شد.

The principal called an urgent meeting to solve the school's numerous problems.

مدیر کل یک جلسه فوری برای حل مشکلات متعدد مدرسه ترتیب داد.

When he heard the urgent cry for help, the lifeguard did not hesitate.

هنگامیکه نجات غریق فریاد اضطراری برای کمک را شنید تعلل نکرد.

Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day.

به "روور" مقدار کافی غذا داده شد تا تمام روز با آن دوام آورد.

A bedroom, kitchen, and bath were adequate shelter for his living needs.

یک اتاق خواب، آشپزخانه، و حمام برای نیاز های زندگی او پناهگاه مناسبی بود.

Carlos was adequate at his job but he wasn't great.

"کارلوس"در کار خود قابل قبول بود، اما او عالی نبود.

As he kept spending money, the amount he had saved decreased.

چون به ولخرجی ادامه داد مقداری که پس انداز کرده بود کاهش یافت.

In order to improve business, the store owner decreased his prices.

به منظور بهبود کسب و کار، صاحب فروشگاه قیمت های خود را کاهش داد.

The landlord promised to decrease our rent.

صاحبخانه قول داده است اجاره ما را کاهش دهد.

From across the room, the teacher's voice was barely audible.

از آن سوی اتاق، صدای معلم به سختی قابل شنیدن بود.

After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible.

بعد از اینکه "لن" سمعک جدیدش را گرفت، تماس تلفنی من شنیدنی شد.

Commands from Ann's drill sergeant were always easily audible.

دستورات رژه نظامی گروهبان "آن" همیشه به راحتی قابل شنیدن بودند.

 

ignite

set on fire

مشتعل شدن
بگذارش روی شعله
abolish

do away with completely; put an end to

لغو
کاملا رها شدن از، خاتمه دادن به
urban

of or having to do with cities or towns

شهری
از شهر یا مربوط به شهر
population

people of a city or country

جمعیت
مردم یک شهر یا کشور
frank

free in expressing one's real thoughts, opinions, or feelings; not hiding what is in one's mind

رک
زاد در بیان افکار، عقاید و یا خود واقعی احساسات؛ مخفی نکردن چیزی که در ذهن شماست
pollute

make dirty

آلودگی
آلوده کردن
reveal

make known

فاش کردن
آشکار ساختن
prohibit

forbid by law or authority

ممنوع کرده است
توسط قانون یا اقتدار ممنوع است
urgent

demanding immediate action or attention; important

فوری
خواستار اقدام فوری یا توجه؛ مهم
adequate

as much as is needed; fully sufficient

کافی است
تا آنجا که لازم است؛ کاملا کافی است
decrease

make or become less

کاهش دادن
کاهش دادن یا کاهش یافتن
audible

able to be heard

قابل شنیدن
قادر به شنیدن

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.