Word | Explanation | Meaning |
---|---|---|
that which makes clear the truth or falsehood of something | آنچه که حقیقت یا دروغ چیزی را روشن می کند. | |
alone; single; only | تنها، مجرد، انفرادی | |
power of seeing; sense of sight | قدرت دیدن؛ حس بینایی | |
happening often; occurring repeatedly | اغلب اتفاق می افتد، مرتب رخ می دهد | |
a short, quick view | نگاه کوتاه و سریع | |
done, made, or occurring not long ago | انجام شده، ساخته شده، یا رخ داده است نه چندان دور | |
ten years | ده سال | |
fail to act quickly; be undecided | سریع عمل نکردن، تعلل کردن | |
plainly not true Or Sensible; foolish | به وضوح درست نیست یا معقول، احمقانه | |
direct opposition; disagreement | مخالفت مستقیم؛ اختلاف نظر | |
smaller number or part; less than half | تعداد کوچکتر یا بخشی؛ کمتر از نصف | |
that which is imagined or made up | آنچه تصور می شود یا ساخته شده است |
Sentence | Meaning |
---|---|
Each juror felt he needed more | هرکدام از اعضای هیئت منصفه احساس کردند که قبل از رأی دادن برای محکوم کردن ستاره سابق فوتبال، به شواهد بیشتری نیاز داشتند. |
Her many awards were | بسیاری از جوایز "لئونا" به اندازه کافی نشان می داد که در تایپ زدن موفق بود. |
Our teacher ignored the | معلم ما به مدرکی که نشان می داد "سیمون" در امتحان تقلب کرده است، بی توجهی کرد. |
Sid's | رفتار انزوا طلبانه ی "سید" اورا از یافتن دوستان جدید باز داشت. |
There was not a | حتی یک مدرک وجود نداشت که مانوئل کیک پنیر خورده بود. |
The convict went into a rage when he was placed in a | هنگامی که مجرم در یک سلول انفرادی قرار گرفت، خشمگین شد. |
With the aid of the binoculars, my | با کمک دوربین های عکاسی، بینایی من به اندازه کافی برای دیدن کل مناطق اطراف بهبود یافته است. |
Ted had perfect | "تد" بینایی بسیار خوبی داشت، واین امر به او کمک کرد تا در بیس بال بازیکن خوبی شود. |
The glasses that Irma bought corrected her nearsighted | عینکی را "ایرما" خرید، نزدیک بینی اورا اصلاح کرد. |
We made | برای دیدن پدربزرگمان مکررأ به بیمارستان مراجعه کردیم. |
On | در موارد مکرر، "سام" در کلاس خوابید. |
Dr. Bonner gave me some pills for my | دکتر"بوننر" چند قرص برای سردردهای مکرر به من داد. |
This morning we caught our first | امروز صبح، برای اولین بارخط ساحلی زیبا را دیدیم. |
One | یک نگاه اجمالی به آن چشم زیبا کافی بود تا به "رومئو" بگوید که عاشق "ژولیت" است. |
The tall shrubs kept us from getting a | درخچه های بلند مانع می شد به افراد جدیدی که در خانه ساحلی ساکن بودند نگاهی بیندازیم. |
At a | در جلسه اخیر، هیئت آموزش و پرورش شواهدی را که برای آن درخواست کرده ایم ارائه کرد. |
Bessie liked the old silent movies better than the more | "بیس" فیلم های سابق را بهتر از فیلم های جدید دوست داشت. |
مطالعات اخیر نتیجه گرفته اند که مردم بیشتر از همیشه کار می کنند. | |
After a | بعد از یک دهه اعطای اضافه حقوق، رئیسم به این عمل خاتمه داد. |
Many people moved out of this city in the last | بسیاری از مردم در دهه گذشته از این شهر نقل مکان کرده اند. |
I have a | من تصور می کنم که این دهه بهتر از گذشته خواهد بود. |
Nora | "نورا" در پذیرش مبارزه مردد بود. |
When he got to the robbers' vicinity, he | وقتی به نزدیکی سارقان رسید، قبل از پیش رفتن درنگ کرد. |
The proverb tells us that he who | ضرب المثل به ما می گوید که کسی که تردید دارد بازنده می شود. |
It was | باور کردن داستان طولانی مرد ماهیگیر مسخره بود. |
The flabby boy realized that the suggestion to diet was not | پسر شل و ول فهمید که پیشنهاد رژیم غذایی احمقانه نبود. |
Underestimating the importance of reading is | دست کم گرفتن اهمیت خواندن احمقانه است. |
Our opinions about the company's success in the last | نظرات ما در مورد موفقیت شرکت در دهه گذشته با آنچه سوابق نشان می دهد، درگیر است. |
There was a noisy | یک کشمکش پر سر و صدا در مورد اینکه چه کسی تنیسور بهتر بود وجود داشت. |
The class mediation team was invited to settle the | از گروه میانجیگری کلاس برای فرونشاندن درگیری دعوت شد. |
Only a small | تنها تعداد کمی از همسایگان پارک جدید نمی خواستند. |
A | یک اقلیت از ورزشکاران ما که در المپیک رقابت کردند پیروز شدند. |
Native Americans are a | بومیان آمریکایی یک گروه اقلیت در ایالات متحده هستند. |
The story that the president had died was | داستان که رئیس جمهور درگذشت، ساختگی بود. |
We hardly ever believed Vinny because what he said was usually | ما به ندرت حرفهای وینی را باور کردیم زیرا آنچه که او گفت، معمولا بی اساس بود. |
Marge enjoys reading works of | "مارچ" از خواندن آثار تخیلی بیشتر از داستان های واقعی لذت برد. |
ماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.