لغات مهم 504 درس سی و دوم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس سی دو
1376 0

Word

Explanation

Meaning

Refer

hand over; send, direct, or turn for information, help, or action;(refer to) direct attention to or speak about

تحويل دادن، فرستادن، هدايت کردن، يا رو کردن براي اطلاعات، کمک يا اقدام، معطوف داشتن توجه يا سخن پيرامون

Distress

Great pain or sorrow; misfortune; dangerous or difficult situation; to cause pain or make unhappy

غم يا درد زياد، بدشانسي، وضعيتي خطرناک يا دشوار، درد يا ناراحتي ايجاد کردن

Diminish

Make or become smaller in size, amount or importance

کمتر کردن يا کمتر شدن از نظر اندازه، مقدار يا اهميت

Maximum

Greatest amount; greatest possible

بيشترين مقدار، بيشترين مقدار ممکن

Flee

Run away; go quickly

فرار کردن، گريختن

Vulnerable

Capable of being injured; open to attack, sensitive to criticism, influences, etc.

آسيب پذير، در معرض حمله، حساس به انتقاد، اثرات و غيره

Signify

Mean; be a sign of; make known by signs, words, or actions; have importance

معني دادن، نشانه چيزي بودن، با علامت، حرف يا عمل مشخص کردن، اهميت داشتن

Mythology

Legends or stories that usually attempt to explain something in nature

افسانه ها يا داستان هايي که معمولاً تلاش مي کنند چيزي را در طبيعت نشان دهند، اساطير

Colleague

Associate; fellow worker

هميار، همکار

Torment

Cause very great pain to; worry or annoy very much; cause of very great pain; very great pain

باعث درد زياد شدن، خيلي ناراحت يا نگران کردن، علت درد بسيار زياد، درد بسيار زياد

Provide

to supply; to state as a condition; to prepare for or against some situation

تامين کردن، به عنوان شرط بيان کودن، در برابر وضعيتي يا براي وضعيتي آماده شدن

Loyalty

Faithfulness to a person, government, idea, custom, or the like

وفاداري به يک شخص، دولت، انديشه، رسم و غيره

 

Sentence

meaning

Let us refer the dispute to the dean.

بياييد مشاجره را به رئيس دانشکده ارجاع دهيم.

Our teacher referred us to the dictionary for the meanings of the difficult words in the novel.

معلم ما را براي معاني واژگان مشکل رمان به فرهنگ لغت ارجاع داد.

The speaker referred to a verse in the Bible to support his theory.

سخنران براي اثبات نظريه اش به آيه اي از انجيل اشاره کرد.

The family was in great distress over the accident that maimed Kenny.

خانواده از حادثه اي که «کني» را معلول کرد، در اندوه شديد فرو رفت.

My teacher was distressed by the dismal performance of our class on the final examination.

معلم از عملکرد ضعيف کلاس ما در امتحان نهايي ناراحت شد.

Long, unscheduled delays at the station cause distress to commuters.

تاخيرهاي طولاني و برنامه ريزي نشده در ايستگاه، باعث ناراحتي مسافران مي شود.

The excessive heat diminished as the sun went down.

هنگامي که خورشيد غروب کرد، گرمای بيش از حد کاهش يافت.

Our diminishing supply of food was carefully wrapped and placed with the baggage.

ذخيره ي رو به کاهش غذا، به دقت بسته بندي و در بين اثاثيه قرار داده شد.

The latest news from the battlefront confirms the report of diminishing military activity.

آخرين اخبار از ميدان جنگ، گزارش فعاليت نظامي رو به کاهش را تصديق مي کند.

Chris acknowledged that the maximum he had ever walked in one day was fifteen miles.

“کريس” اذعان کرد که بيشترين مقداري که تا به حال ظرف يک روز پياده روي کرده است، پانزده مايل بوده است.

We would like to exhibit this rare collection to the maximum number of visitors.

ما دوست داريم که اين مجموعه ي بي نظير را براي بيشترين تعداد بازديد کننده به نمايش بگذاريم.

the committee anticipated the maximum attendance of the first day of the performance.

کميته بيشترين تعداد بازديدکننده را در روز نخست اجرا، پيش بيني کرد.

The fleeing outlaws were pursued by the police.

ياغيان فراري تحت تعقيب پليس بودند.

One could clearly see the clouds fleeing before the wind.

به سادگي قابل تشخيص بود که باد ابر ها را با خود ميبرد.

The majority of students understand that they cannot flee from their responsibilities.

اکثر دانشجويان پي برده اند که از زير بار مسئوليت هاي خود نميتوانند فرار کنند.

Achilles was vulnerable only in his heel.

“آشيل” فقط از ناحيه ي پاشنه اش آسيب پذير بود.

The investigators nimble mind quickly located the vulnerable spot in the defendants alibi.

ذهن تيزبين بازرس، نقطه ضعف دستاورد متهم را به سرعت شناسايي کرد.

A vulnerable target for thieves is a solitary traveler.

يک مسافر تنها، هدف آسيب پذيري براي سارقين است.

(Oh!) signifies surprise.

اُه نشانه ي شگفتي است.

A gift of such value signifies more than a casual relationship.

چنين هديه ي ارزشمندي بيش از يک رابطه ي سطحي را نشان مي دهد.

The word -fragile- stamped on a carton signifies that it must be handled with caution.

درج کلمه ي «شکستني» روي يک جعبه بدين معناست که جعبه بايد با احتياط حمل شود.

The story of Proserpina and Ceres explaining the seasons is typical of Greek mythology.

داستان «پروسرپينا» و«سريز» که فصول را توضيح مي دهد نمونه اي از يک اسطوره ي يوناني است.

From a study of mythology we can conclude that the ancients were concerned with the wonders of nature.

از مطالعه ي اسطوره ها مي توانيم نتيجه بگيريم که قدما به عجايب طبيعت علاقمند بودند.

Ancient mythology survives to this day in popular expressions such as Herculean task or Apollo Project.

اسطوره هاي قديمي تا به امروز در اصطلاحات معروفي همچون «وظيفه ي هرکولي و پروژه آپولو» بر جاي مانده اند.

The captain gave credit for the victory to his valiant colleagues.

ناخدا پيروزي را به همکاران دليرش نسبت داد.

Who would have predicted that our pedestrian colleague would one day win the Nobel Prize for medicine?

چه کسي پيش بيني مي کرد که همکار پيش پا افتاده ي ما روزي جايزه نوبل پزشکي را برنده شود.

We must rescue our colleagues from their wretched condition.

ما بايد همکارانمان را از وضعيت فلاکت بارشان نجات دهيم.

Persistent headaches tormented him.

سردردهاي مداوم او را شکنجه مي داد.

The illustrations in our history text show the torments suffered by the victims of the French Revolution.

تصاوير کتاب تاريخ ما شکنجه هايي را نشان مي دهند که قربانيان انقلاب فرانسه متحمل شدند.

The logical way to end the torment of doubt over the examination is to spend adequate time in study.

راه منطقي براي پايان دادن به شکنجه ي شک و ترديد در امتحان، عبارت است از صرف وقت کافي در مطالعه.

How can we provide job opportunities for all our graduates?

چگونه مي توانيم براي تمام فارغ التحصيلانمان فرصت هاي شغلي را فراهم کنيم؟

Hal said he would bring the ball provided he would be allowed to pitch.

“هال” گفت توپ را مي آورد مشروط بر اينکه به او اجازه ي پرتاب داده شود.

The government is obligated, among other things, to provide for the common welfare and secure the blessings of peace for all citizens.

دولت موظف است تا علاوه بر موارد ديگر براي عوام الناس رفاه فراهم آورد و موهبات آرامش را براي تمام شهروندان تامين کند.

The monarch referred to his knight’s loyalty with pride.

پادشاه با افتخار به وفاداري شواليه هايش اشاره نمود.

Nothing is so important to transmit to the youth as the sacredness of loyalty to one’s country.

هيچ چيز به اندازه ي انتقال وفاداري مقدس به کشور خود به جوانان مهم نيست.

Out of a sense of loyalty to his friends, Michael was willing to suffer torments, and he therefore refused to identify his colleagues in the plot.

“مايکل” از روي حس وفاداري به دوستانش، مايل بود که شکجه را تحمل کند و از اين رو در شناسايي همکارانش در توطئه امتناع ورزيد.

 

Refer

hand over; send, direct, or turn for information, help, or action;(refer to) direct attention to or speak about

ارجا دادن
تحويل دادن، فرستادن، هدايت کردن، يا رو کردن براي اطلاعات، کمک يا اقدام، معطوف داشتن توجه يا سخن پيرامون
Distress

Great pain or sorrow; misfortune; dangerous or difficult situation; to cause pain or make unhappy

غم يا درد زياد
غم يا درد زياد، بدشانسي، وضعيتي خطرناک يا دشوار، درد يا ناراحتي ايجاد کردن
Diminish

Make or become smaller in size, amount or importance

کاهش دادن
کمتر کردن يا کمتر شدن از نظر اندازه، مقدار يا اهميت
Maximum

Greatest amount; greatest possible

بيشترين مقدار
بيشترين مقدار، بيشترين مقدار ممکن
Flee

Run away; go quickly

گريختن
فرار کردن، گريختن
Vulnerable

Capable of being injured; open to attack, sensitive to criticism, influences, etc.

آسيب پذير
آسيب پذير، در معرض حمله، حساس به انتقاد، اثرات و غيره
Signify

Mean; be a sign of; make known by signs, words, or actions; have importance

معني دادن
معني دادن، نشانه چيزي بودن، با علامت، حرف يا عمل مشخص کردن، اهميت داشتن
Mythology

Legends or stories that usually attempt to explain something in nature

اساطیر
افسانه ها يا داستان هايي که معمولاً تلاش مي کنند چيزي را در طبيعت نشان دهند، اساطير
Colleague

Associate; fellow worker

همکار
هميار، همکار
Torment

Cause very great pain to; worry or annoy very much; cause of very great pain; very great pain

درد بسيار زياد
باعث درد زياد شدن، خيلي ناراحت يا نگران کردن، علت درد بسيار زياد، درد بسيار زياد
Provide

to supply; to state as a condition; to prepare for or against some situation

تامين کردن
تامين کردن، به عنوان شرط بيان کودن، در برابر وضعيتي يا براي وضعيتي آماده شدن
Loyalty

Faithfulness to a person, government, idea, custom, or the like

وفاداري به يک شخص
وفاداري به يک شخص، دولت، انديشه، رسم و غيره

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.