لغات مهم 504 درس سی و سوم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس سی سه
1268 0

Word

Explanation

Meaning

Volunteer

Person who enters any service of his or her own free will; to offer ones services

فردي که با ميل شخصي خودش در هر خدمتي وارد شود، خدمات خود را ارائه دادن

Prejudice

An opinion formed without taking time and care to judge fairly; to harm or injure

عقيده اي که بدون زمان و دقت براي قضاوتي عادلانه شکل گرفته است، آسيب رساندن، مجروح کردن

Shrill

Having a high pitch; high and sharp in sound; piercing

داراي صداي بلند، از نظر صدا بلند و شديد، گوش خراش

Jolly

Merry; full of fun

شاد، مملو از خنده

Witty

Cleverly amusing

به شکل زيرکانه اي خنده دار

Hinder

Hold back; make hard to do

عقب نگه داشتن، انجام کار را دشوار ساختن

Lecture

Speech or planned talk; a scolding; to scold

سخنراني يا نطق برنامه ريزي شده، سرزنش، سرزنش کردن

Abuse

Make bad use of; use wrongly; treat badly; scold very severely; bad or wrong use; bad treatment

سوء استفاده کردن از، غلط بکار بردن، بدرفتاري کردن با، بسيار شديد سرزنش کردن، کاربرد يا استفاده ي بد، رفتار بد

Mumble

Speak indistinctly

نامشخص حرف زدن

Mute

Silent; unable to speak

ساکت، ناتوان در صحبت

Wad

Small, soft mass; to roll or crush into a small mass

توده نرم و کوچک، مچاله کردن

Retain

Keep; remember; employ by payment of a fee

نگه داشتن، به خاطر سپردن، با پرداخت دست مزد استخدام کردن

 

Sentence

Meaning

The draft has been abolished and replaced by a volunteer army.

احضار به سربازي منسوخ و توسط سپاهي داوطلب جايگزين شده است.

Terry did not hesitate to volunteer for the most difficult jobs.

«تري» براي داوطلب شدن در سخت ترين کارها تعلل نمي کرد.

The boys were reluctant to volunteer their services to help clean up after the dance.

پسرها تمايلي نداشتند بعد از رقص، داوطلبانه در تميز کردن کمک کنند.

Prejudice against minority groups will linger on as long as people ignore the facts.

تا زماني که مردم حقايق را ناديده بگيرند، تعصب عليه گروه هاي اقليت باقي خواهد ماند.

Eliminating prejudice should be among the first concerns of a democracy.

حذف تعصب بايد جزء اولين دغدغه هاي مردم سالاري باشد.

The witness’s weird behavior prejudiced Nancy’s case.

رفتار عجيب شاهد باعث تعصب در پروندهي «نانسي» شد.

Despite their small size, crickets make very shrill noises.

جيرجيرک ها با وجود جثه ي کوچکشان سروصداي دل خراشي توليد مي کنند.

The shrill whistle of the policeman was warning enough for the fugitive to stop in his tracks.

سوت گوش خراش پليس به اندازه کافي هشدارآميز بود که فرد متواري کامیونش را سرجايش نگاه دارد.

A shrill torrent of insults poured from the mouth of the shrieking woman.

از دهان زني که جيغ مي کشيد، سيلي از اهانت بيرون ريخت.

The jolly old man, an admitted bigamist, had forgotten to mention his first wife to his new spouse.

پيرمرد خوشحال که به دو زنه بودن خود اقرار مي کرد، فراموش کرده بود زن اولش را به همسر جديدش ذکر کند.

When the jolly laughter subsided, the pirates began the serious business of dividing the gold.

وقتي که خنده هاي خوشحالي فرو نشست، دزدان دريايي کار جدي تقسيم طلا را شروع کردند.

Are you aware that a red-suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney?

آيا مطلع هستي آقايي که کت و شلوار قرمز به تن داشت و برق شادي در چشمانش بود سيگاري شده است.

Mr. Carlson’s witty introduction qualifies him as a first-rate speaker.

مقدمه ي شوخ طبعانه ي آقاي «کارلسون» او را به عنوان سخنران درجه ي يک شايسته مي سازد.

Fay is too slow to appreciate such witty remarks.

“في” در درک چنين اظهارات شوخ طبعانه اي بسيار کند است.

The lawyer tried to prosecute the case by being witty and thereby entertaining the jury.

وکيل سعي کرد با شوخ طبعي محاکمه را پيگيري کند و بدين وسيله هيئت منصفه را سرگرم نمايد.

Deep mud hindered travel in urban centers.

گل ولاي عميق مانع از سفر به مراکز شهري شد.

The storm hindered the pursuit of the fleeing prisoners.

طوفان مانع از تعقيب زندانيان فراري شد.

Mona’s gloomy nature hinders her relationships with other people.

خلق وخوي افسرده ي «مونا» مانع از روابط او با ديگران مي شود.

Rarely have I heard a lecture with such clear illustrations.

به ندرت يک سخنراني را با چنين توضيحات واضحي شنيده ام.

Henry’s father lectured him on the awesome perils of drug addiction.

پدر «هنري» در مورد خطرات وحشتناک اعتياد به مواد مخدر براي او موعظه کرد.

A famous journalist delivered a lecture on prejudice in press.

يک روزنامه نگار معروف در مورد تبعيض در مطبوعات سخنراني کرد.

Those who abuse the privileges of the honor system will be penalized.

آنان که از مزاياي سامانه ي افتخار سوء استفاده مي کنند مجازات خواهند شد.

The editor apologized for the abuse we had suffered as a result of his article.

ويراستار به خاطر بدرفتاري که به خاطر مقاله اش بر ما تحميل شد از ما پوزش خواست.

Brutal abuse of children in the orphanage was disclosed by the investigation.

تحقيق سوء استفاده ي وحشيانه از کودکان يتيم خانه را بر ملا ساخت.

Ricky mumbled his awkward apology.

“ريکي” عذر خواهي نامناسب خود را زير لب زمزمه کرد.

This speech course will encourage you to stop mumbling and to speak more distinctly.

اين دوره ي سخنراني تو را تشويق مي کند تا از زير لب سخن گفتن دست برداري و واضح تر صحبت کني.

When the witness continued to mumble, the judge asked him to speak up.

وقتي که شاهد به مِن مِن کردن ادامه داد، قاضي از او خواست بلندتر صحبت کند.

The usually defiant child stood mute before the principal.

کودک معمولاً نافرمان در مقابل مدير ساکت ايستاد.

People are no longer willing to remain mute on the subject of abuse of gun control.

مردم ديگر نميخواهند در مورد موضوع سو استفاده از کنترل اسلحه، ساکت بمانند.

The horror of the famine left the inhabitants of the land mute with their tragic memories.

ترس از قحطي ساکنان مزرعه را با خاطرات غم انگيزي که از آن داشتند، درسکوت فرو برد.

To decrease the effects of the pressure, the diver put wads of cotton in his ears.

غواص براي کاهش اثرات فشار، توده هاي کوچکي از پنبه را در گوش هايش قرار داد.

The officer challenged George to explain the wad of fifty dollars which he had in his pocket.

افسر پليس «جورج» را به چالش کشيد تا در مورد بسته ي 50 دلاري که در جيبش داشت، توضيح دهد.

Because the automatic firing mechanism was defective, the hunter had to wad the powder into the gun by hand.

چون قسمت آتش زاي تفنگ معيوب بود، شکارچي مجبور شد که باروت را با دستش در داخل تفنگ بفشارد.

Despite her lack of funds Mrs. Reilly retained a detective to follow her spouse

علي رغم کمبود سرمايه، خانم «ريلي» کاراگاهي را براي تعقيب همسرش اجير کرد.

China dishes have the unique quality of retaining heat longer than metal pans.

ظروف چيني داراي اين ويژگي منحصر به فرد هستندکه نسبت به ماهي تابه هاي فلزي گرما را به مدت طولاني تري نگه مي دارند.

Like the majority of people, I can retain the tune but not the words of a song.

مثل اکثر مردم، آهنگ ترانه را مي توانم به خاطر بسپارم، ولي نه کلمات آن را.

 

Volunteer

Person who enters any service of his or her own free will; to offer ones services

داوطلب
فردي که با ميل شخصي خودش در هر خدمتي وارد شود، خدمات خود را ارائه دادن
Prejudice

An opinion formed without taking time and care to judge fairly; to harm or injure

تعصب
عقيده اي که بدون زمان و دقت براي قضاوتي عادلانه شکل گرفته است، آسيب رساندن، مجروح کردن
Shrill

Having a high pitch; high and sharp in sound; piercing

داراي صداي بلند
داراي صداي بلند، از نظر صدا بلند و شديد، گوش خراش
Jolly

Merry; full of fun

شاد
شاد، مملو از خنده
Witty

Cleverly amusing

شوخ طبعی
به شکل زيرکانه اي خنده دار
Hinder

Hold back; make hard to do

عقب نگه داشتن
عقب نگه داشتن، انجام کار را دشوار ساختن
Lecture

Speech or planned talk; a scolding; to scold

سرزنش کردن
سخنراني يا نطق برنامه ريزي شده، سرزنش، سرزنش کردن
Abuse

Make bad use of; use wrongly; treat badly; scold very severely; bad or wrong use; bad treatment

سوء استفاده کردن
سوء استفاده کردن از، غلط بکار بردن، بدرفتاري کردن با، بسيار شديد سرزنش کردن، کاربرد يا استفاده ي بد، رفتار بد
Mumble

Speak indistinctly

زیر لب سخن گفتن
نامشخص حرف زدن
Mute

Silent; unable to speak

ساکت
ساکت، ناتوان در صحبت
Wad

Small, soft mass; to roll or crush into a small mass

توده نرم و کوچک
توده نرم و کوچک، مچاله کردن
Retain

Keep; remember; employ by payment of a fee

نگه داشتن
نگه داشتن، به خاطر سپردن، با پرداخت دست مزد استخدام کردن

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.