لغات مهم 504 درس هفتم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس هفتم
1450 0

Word

Explanation

Meaning

postpone

put off to a later time; delay

به زمان دیگری موکول کردن؛ به تأخیر انداختن

consent

agree; give permission or approval

موافقت کردن؛ اجازه یا رضایت دادن

massive

big and heavy; large and solid; bulky

بزرگ؛ سنگین؛ درشت و توپر؛ حجیم

capsule

a small case or covering

یک روکش کوچک یا جهبه

preserve

keep from harm or change; keep safe; protect

از آسیب یا تغییردور نگه داشتن؛ در جای امن نگهداری شدن؛ محافظت کردن

denounce

condemn in public; express strong disapproval of

آشکارا مجکوم کردن؛ ابراز نارضایتی قوی از

unique

having no like or equal; being the only one of its kind

برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، بی همتا

torrent

any violent, rushing stream; flood

هر جریان خروشان و خشن؛ سیلاب

resent

injured and angered at (something)

از چیزی احساس آزردگی خاطریا عصبانیت کردن

molest

interfere with and trouble; disturb

مزاحم شدن و اذیت کردن، آزار دادن

gloomy

dark; dim; in low spirits

تاریک، کم نور، با روحیه پایین

unforeseen

not known beforehand; unexpected

از قبل نا معلوم، غیرمنتظره، پیش بینی نشده

 

 

Sentence

Meaning

The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens of marriage.

زن و شوهر جوان می خواستند عروسی خود را به تعویق اندازند تا اینکه مطمئن شوند که می توانند بار عروسی را تحمل کنند.

I neglected to postpone the party because I thought everyone would be able to come.

من فراموش کردم مهمانی را به وقت دیگری موکول کنم، زیرا فکر می کردم همه می توانند بیاییند.

The supermarket's owner planned to postpone the grand opening until Saturday.

صاحب سوپرمارکت برنامه ریزی کرده است که مراسم بزرگ افتتاحیه را تا روز شنبه به تعویق اندازد.

My teacher consented to let our class leave early.

معلم من موافقت کرد دانش آموزان کلاس را زود ترک کنند.

David would not consent to our plan.

دیوید با طرح ما موافقت نمی کرد.

The majority of our club members consented to raise the dues.

اکثریت اعضای باشگاه ما موافقت کردند که حق عضویت را افزایش دهند.

The boss asked some employees to lift the massive box.

رئیس از برخی از کارکنان خواست تا جعبه سنگین را بردارند.

From lifting weights, Willie had developed massive arm muscles.

"ویلی" با بلند کردن وزنه, ماهیچه های بازویش را حجیم ساخته بود.

The main building on the campus was so massive that the new students had trouble finding their way around at first.

ساختمان اصلی در محوطه دانشگاه بسیار عظیم بود که دانشجویان جدید در ابتدا مشکل پیدا کردن راهشان را داشتند.

The small capsule contained notes the spy had written after the meeting.

جعبه ی کوچک شامل یادداشت های بود که جاسوس  پس از جلسه نوشته بود.

A new, untested medicine was detected in the capsule by the police scientists.

دانشمندان پلیس در کپسول دارو جدیدی را که آزمایش نشده بود شناسایی کرد.

He explored the space capsule for special equipment.

او جعبه ی فضایی را برای تجهیزات خاص مورد بررسی قرار داد.

The lawyers wanted to preserve the newest reforms in the law.

وکلا می خواستند جدیدترین اصلاحات را در قانون حفظ کنند.

Farmers feel that their rural homes should be preserved.

کشاورزان احساس می کنند که باید خانه های روستایی شان حفظ شوند.

The outfielder's records are preserved in the Baseball Hall of Fame.

رکوردهای "هانک آرون" در تالار شهرت بیس بال نگهداری می شود.

The father denounced his son for lying to the district attorney.

پدر، پدرش را به خاطر دروغ گفتن به بازپرس بخش  سرزنش کرد.

Some people denounce the government for probing into their private lives.

بعضی از مردم دولت را به خاطر تحقیق پیرامون زندگی خصوصی شان، محکوم می کنند.

The consumer advocate denounced the defective products being sold.

"رالف نادر" طرفدار مصرف کنندگان، فروش محصولات معیوب را محکوم کرد.

Going to Africa was a unique experience for us.

رفتن به آفریقا یک تجربه منحصر به فرد برای ما بود.

The inventor developed a unique method of making ice cream.

مخترع یک ​​روش منحصر به فرد برای ساخت بستنی ایجاد کرد.

Albie has a unique collection of Israeli stamps.

"آلبی"  یک مجموعه منحصر به فرد از تمبرهای اسرائیل دارد.

A massive rain was coming down in torrents.

باران سنگینی به صورت سیلاب در حال باریدن است.

In the debate, a torrent of questions was asked.

در این بحث، از سیل سؤال پرسیده شد.

After trying to defraud the public, Lefty was faced with a torrent of charges.

پس از تلاش برای کلاهبرداری از مردم، "لفتی"  با سیلی از اتهامات مواجه شد.

Bertha resented the way her friend treated her.

"برتا" از نحوه ی رفتار دوست پسرش رنجیده شد.

The earthquake victim resented the poor emergency care.

قربانی زلزله از مراقبتهای اضطراری ضعیف آزرده خاطر شد.

Columbus resented the fact that his crew wanted to turn back.

"کریستف کلمب" از این حقیقت که خدمه اش می خواستند برگردند، تنفر داشت.

My neighbor was molested when walking home from the subway.

همسایه ام وقتی از مترو به خانه باز می گشت، مورد اذیت قرار گرفت.

The gang did a thorough* job of molesting the people in the park.

اراذل اوباش کاملا مردم را در پارک آزار دادند.

Lifeguards warned the man not to molest any of the swimmers.

نجات غریق ها به آ ن مرد هشدار دادند که برای هیچ یک از شناگران مزاحمت ایجاد نکنند.

My cousin was gloomy because his best friend had moved away.

پسر عموی من غمگین بود، زیرا بهترین دوستش رفته بود.

The reason Doris wasn't popular* was that she always had a gloomy appearance.

"دوریس" به این دلیل محبوب  نبود که او همیشه ظاهر غم انگیز داشت.

jones Beach is not so beautiful on a gloomy day.

ساحل جونز در روز غم انگیز خیلی زیبا نیست.

We had some unforeseen problems with the new engine.

مشکلات پیش بینی نشده با موتور جدید داشتیم.

The probe into the congressman's finances turned up some unforeseen difficulties.

تحقیق پیرامون امور مالی عضو کنگره، مشکلات پیش بینی نشده ای به همراه داشت.

The divers faced unforeseen trouble in their search for the wreck.

غواصان در جستجو برای لاشه ی کشتی، با مشکل پیش بینی نشده مواجه شدند.

 

postpone

put off to a later time; delay

بتعویق انداختن
به زمان دیگری موکول کردن؛ به تأخیر انداختن
consent

agree; give permission or approval

رضایت دادن
موافقت کردن؛ اجازه یا رضایت دادن
massive

big and heavy; large and solid; bulky

حجیم
بزرگ؛سنگین؛درشت و توپر؛ حجیم
capsule

a small case or covering

جعبه
یک روکش کوچک یا جهبه
preserve

keep from harm or change; keep safe; protect

حفظ کردن
از آسیب یا تغییردور نگه داشتن؛ در جای امن نگهداری شدن؛ محافظت کردن
denounce

condemn in public; express strong disapproval of

محکوم کردن
آشکارا مجکوم کردن ؛ابراز نارضایتی قوی از
unique

having no like or equal; being the only one of its kind

منحصر بفرد
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، بی همتا
torrent

any violent, rushing stream; flood

سیل
هر جریان خروشان و خشن؛ سیلاب
resent

injured and angered at (something)

خشمگین شدن از
از چیزی احساس آزردگی خاطریا عصبانیت کردن
molest

interfere with and trouble; disturb

عذاب دادن
مزاحم شدن و اذیت کردن، آزار دادن
gloomy

dark; dim; in low spirits

تاریک
تاریک، کم نور، با روحیه پایین
unforeseen

not known beforehand; unexpected

پیش بینی نشده
از قبل نا معلوم، غیرمنتظره، پیش بینی نشده

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.