لغات مهم 504 درس ششم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس ششم
1316 0

Word

Explanation

Meaning

approach

come near or nearer to

نزدیکی یا نزدیکتر شدن به

detect

find out; discover

پی بردن؛ كشف كردن

defect

fault; that which is wrong

عیب؛ آنچه اشتباه است

employee

person who works for pay

کسی در ازای مزد کار می کند.

neglect

give too little care or attention to

خیلی کم اهمیت دادن یا توجه کردن به

deceive

make someone believe as true something that is false; mislead

کسی را واداربه باور چیزی دروغ کردن؛ گمراه کردن

undoubtedly

certainly; beyond doubt

قطعا؛ بدون شک

popular

liked by most people

محبوب اکثر مردم

thorough

being all that is needed; complete

همه چیز مورد نیاز است؛ تکمیل

client

person for whom a lawyer acts; customer

شخصی که وکیل برای او کار می کند؛ موکل؛ مشتری

comprehensive

including much; covering completely

از جمله زیاد؛ پوشش کامل

defraud

take money, rights, etc., away by cheating

گرفتن پول و حقوق دیگران از راه کلاهبرداری

 

Sentence

Meaning

The lawyers in the trial were often asked to approach the bench.

بارها از وکلای محاکمه "سیمپسون" تقاضا شد به جایگاه نزدیک شوند.

Her beau greeted Sylvia when he approached her.

دوست "سیلویا" وقتی نزدیک شد به او خوشامد گفت.

Ben approached the burden of getting a job with a new spirit.

"بن" با روحیه جدیدی بار یافتن شغل را پذیرفت.

Sam Spade detected that the important papers had vanished.

"سام اسپید" پی برد که برگه های مهم ناپدید شده اند.

From her voice it was easy to detect that Ellen was frightened.

از صدای "الن" به آسانی می شد پی برد که ترسیده است.

We detected from the messy room that a large group of people had assembled there.

از اتاق بهم ریخته پی بردیم که گروه بزرگی از مردم در آنجا گردهم آمده اند.

My Chevrolet was sent back to the factory because of a steering defect.

شورلت من به خاطر نقص فرمان،به کارخانه برگردانده شد.

His theory of the formation of our world was tilled with defects.

نظریه ی او درباره ی شکل گیری دنیای ما مملو از نقیصه بود.

The villain was caught because his plan had many defects.

خلافکار دستگیر شد زیرا نقشه اش نقص های زیادی داشت.

The employees went on strike for higher wages.

کارکنان برای افزایش دستمزد اعتصاب کردند.

My boss had to tire many employees when meat became scarce.

وقتی گوشت کمیاب شد، رئیس مجبور شد کارمندان زیادی را اخراج نماید.

Joey wanted to go into business for himself and stop being an employee.

"جوی" می خواست برای خودش کار کند و از کارمند بودن دست بکشد.

The senator neglected to make his annual report to Congress.

سناتور از ارائه گزارش سالانه اش به کنگره، غفلت کرد.

Bob's car got dirty when he neglected to keep it polished.

وقتی "باب" از براق نگه داشتن اتومبیلش غفلت کرد، ماشینش کثیف شد.

It is essential that you do not neglect your homework.

ضروری است که به تکالیفت بی توجهی نکنی.

Atlas was deceived about the burden he had to carry.

"اطلس" در مورد باری که باید به دوش می کشید، فریب داده شد.

Virginia cried when she learned that her best friend had deceived her.

ویرجینیا گریه کرد وقتی که متوجه شد که بهترین دوستش او را فریب داده است.

The villain deceived Chief White Cloud by pretending to be his friend.

خلاف کار "چیف وایت کلاود" را با تظاهر به دوستی فریب داد.

Ray's team undoubtedly had the best debaters in our county.

بدون شک گروه "ری" بهترین مناظره کنندگان منطقه را در اختیار داشت.

The pilgrims undoubtedly assembled to travel to Rome together.

زائران بدون شک برای سفر به رم با یکدیگر جمع شده بودند

If she didn't want to get into an argument, Valerie would have followed the majority undoubtedly.

بی شک اگر "والری" نمی خواست وارد بحث شود، از اکثریت تبعیت کرده بود.

The Beatles wrote many popular songs.

گروه بیتل ها ترانه های مشهور زیادی نوشتند.

At one time miniskirts were very popular.

زمانی دامنهای کوتاه، بسیار پرطرفدار بود.

Popular people often find it hard to evade their many friends.

اغلب برای افراد مشهور دشوار است که از دوستان زیاد خود دوری کنند.

The police made a thorough search of the house after the crime had been reported.

بعد از اینکه جنایت گزارش شد، پلیس جستجوی کاملی از خانه انجام داد.

My science teacher praised Sandy for doing a thorough job of cleaning up the lab.

معلم علوم من "سندی" را به خاطر تمیز کردن کامل آزمایشگاه تحسین کرد.

Mom decided to spend the day in giving the basement a thorough cleaning.

مادر تصمیم گرفت تمام روز را صرف تمیز کردن کامل زیرزمین کند.

The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.

وکیل به موکل خود گفت که می تواند نتیجه محاکمه وی را پیش بینی کند.

My uncle tried to get General Motors to be a client of his company.

عموی من سعی کرد شرکت جنرال موتور را وادار کند یکی از مشتریان شرکتش باشد.

If this restaurant doesn't improve its service, all its clients will vanish.

اگر این رستوران خدماتش را بهتر نکند تمام مشتریانش ناپدید می شوند.

After a comprehensive exam, my doctor said I was in good condition.

بعد از یک معاینه جامع, دکتر به من گفت وضعیت خوبی دارم.

The engineer gave our house a thorough, comprehensive checkup before my father bought it.

قبل از اینکه که پدرم خانه را بخرد، مهندس یک بازرسی کامل  جامع از آن به عمل آورد.

Mrs. Silver wanted us to do a comprehensive study of Edgar Allan Poe.

خانم"سیلور" از ما خواست که بررسی جامعی درباره "ادگار آلن پو" انجام ذهیم.

My aunt saved thousands of dollars by defrauding the government.

عمه ی من با کلاهبرداری از دولت هزاران دلار پس انداز کرد.

If we could eliminate* losses from people who defraud the government, tax rates could be lowered.

اگر بتوانیم خسارات ناشی از کلاهبرداری افراد از دولت را حذف کنیم، نرخ مالیات را می توان پایین آورد.

By defrauding his friend, Dexter ruined a family tradition of honesty.

"دکستر" با فریب دادن دوستش، سنت خانوادگی درستکاری را از بین برد.

 

approach

come near or nearer to

نزدیک شدن
نزدیکی یا نزدیکتر شدن به
detect

find out; discover

پی بردن
پی بردن؛ كشف كردن
defect

fault; that which is wrong

نقص
عیب؛ آنچه اشتباه است
employee

person who works for pay

کارمند
کسی در ازای مزد کار می کند.
neglect

give too little care or attention to

بی توجهی
خیلی کم اهمیت دادن یا توجه کردن به
deceive

make someone believe as true something that is false; mislead

فریب دادن
کسی را واداربه باور چیزی دروغ کردن؛ گمراه کردن
undoubtedly
certainly; beyond doubt
بی شک
قطعا؛ بدون شک
popular

liked by most people

محبوب؛پرطرفدار
محبوب اکثر مردم
thorough

being all that is needed; complete

کامل
همه چیز مورد نیاز است؛ تکمیل
client

person for whom a lawyer acts; customer

مشتری
شخصی که وکیل برای او کار می کند؛موکل؛ مشتری
comprehensive

including much; covering completely

جامع
از جمله زیاد؛ پوشش کامل
defraud

take money, rights, etc., away by cheating

کلاهبرداری کردن
گرفتن پول و حقوق دیگران از راه کلاهبرداری

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.