Word | Explanation | Meaning |
---|---|---|
region near a place; neighborhood | منطقه در نزدیکی یک مکان؛ همسایگی | |
100 years | 100 سال | |
violent anger; something that arouses intense but brief enthusiasm | خشم شدید، چیزی که علاقه ی شدید اما مختصر برمی انگیزد | |
Something handwritten or printed that gives information or proof of some fact | چیزی که دست نوشته یا چاپ شده است، می دهد اطلاعات و یا اثبات برخی از واقعیت | |
end; finish; decide | تمام کردن، به پایان رساندن، تصمیم گرفتن | |
not to be denied; cannot be questioned | نمی توان انکار کرد، نمی توان زیر سوال برد | |
act against; strive against; oppose | عمل کردن برخلاف، مخالفت کردن با، مقاومت کردن | |
be entirely without something; have not enough | کاملا فاقد چیزی بودن، به انداره کافی نداشتن | |
pay no attention to; disregard | توجه نکردن؛ نادیده گرفتن | |
call to a fight | برای مبارزه دعوت کردن | |
represented on a small scale | در مقیاسی کوچک نشان داده می شود | |
place from which something comes or is obtained | مکانی که از آن چیزی نشات میگیرد یا به دست می آید |
Sentence | Meaning |
---|---|
Living in the | "جرمی" در همسایگی نیویورک زندگی می کرد و به موزه های زیادی نزدیک بود. |
The torrent of rain fell only in our | سیل باران فقط در حوالی ما بارید. |
We approached the Baltimore | با اتومبیل به اطراف "بالتیمور" نزدیک شدیم. |
George Washington lived in the eighteenth | "جورج واشنگتن" در قرن هجدهم زندگی کرد. |
The United States is more than two centuries old. | ایالات متحده بیش از دو قرن عمر دارد است. |
Many prominent men have been born in this | بسیاری از مردان مشهور در این قرن متولد شده اند. |
Joan's bad manners sent her mother into a | بد رفتاری "جوان" خشم مادرش را برانگیخت. |
In a fit of | "فرانکین" در یک جنون آنی لیوان قیمتی را شکست. |
The mayor felt a sense of | شهردار، به خاطر بزرگنمایی های مطبوعات خشمگین شد. |
Newly discovered | اسناد تازه کشف شده نشان داد که زندانی کاملا بی گناه است. |
The | اسناد روم باستان بسیاری از قرن ها جان سالم به در برده اند. |
We were reluctant to destroy important | ما مایل نبودیم اسناد مهم را نابود کنیم. |
Most people are happy when they | بیشتر افراد وقتی کار روزانه شان را تمام می کنند خوشحالند. |
The gloomy day | روز درگیر با رعد و برق به پایان رسید. |
Work on the building could not be | کار ساختمان، تا زمان امضاء قرارداد انجام نشد. |
The jury | هیئت منصفه به این نتیجه رسید که نوجوانان، بی تردید مقصر هستند. |
It is | مشخص است که اکثر افراد حرفه ای می توانند هر فرد غیر حرفه ای را شکست دهند. |
That Leon resented Rita's good marks in school was | اینکه "لئون" از نمرات خوب "ریتا" در مدرسه تنفر داشت، غیر قابل انکار بود. |
Totie could not | " توتی" نمی توانست جلوی خودش را بگیرد که بستنی میوه ای شکلاتی نخورد. |
Tight security measures | اقدامات شدید امنیتی مانع ورود "جیمی" به بانک شد. |
Harold | "هارولد" با فرصت خندیدن به مرد عجیب مقاومت کرد. |
Your daily diet should not | رژیم غذایی روزانه شما، نباید فاقد میوه سیزیجات باشد. |
His problem was that he | مشکلش این بود که فاقد استعدادهای مختلف بود. |
As an amateur dancer, Vincent knew that he | "وین سنت" به عنوان رقاصی تازه کار، می دانست که مهارت حرفه ای ندارد. |
Little Alice realized that if she didn't behave, her parents would | "آلیس" کوچولو متوجه شد که اگر مؤدب نباشد، والدینش به او بی توجهی می کنند. |
The student could not answer the question because he | دانش آموز نمیتوانست به این سوال پاسخ دهد چون او حقایق واضح را نادیده گرفت. |
Older brothers and sisters often feel | برادران و خواهران قدیمی تر وقتی احساس می کنند که والدینشان تنها با یک کودک جدید وقت می گذرانند، احساس می کنند که نادیده گرفته می شوند. |
Aaron Burr | "آرون بور" "الکساندر همیلتون" را برای نبردی تن به تن به مبارزه طلبید. |
No one bothered to | هیچ کس خود را به زحمت نمی انداخت که وکیل سرشناس را زیر سوال ببرد. |
Trying to become a doctor was quite a | "او" فهمید که تلاش برای دکتر شدن یک چالش کامل است. |
The young boy wanted a | پسر بچه برای روز تولدش یک ماشین مسابقه ای کوچکی را خواست. |
Instead of buying a massive dog, Teddy got a | "تدی" به جای خریدن یک سگ بزرگ، یک پودل کوچک خرید. |
We were seeking a | ما به دنبال یک مدل کوچک از مجموعه شطرنج بزرگ بودیم. |
The college student knew that he needed more than a basic textbook as a | دانشجوی کالج می دانست که به عنوان یک منبع برای گزارشش بیش از یک کتاب درسی اولیه نیاز دارد. |
The | منشا مشکل "بودی" خستگی بود. |
Professor Smith's speech was a valid | سخنرانی پروفسور اسمیت، یک منبع معتبر از اطلاعات در زمینه شیمی بود. |
ماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.