لغات مهم 504 درس دهم

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس ده
1347 0

Word

Explanation

Meaning

excel

be better than; do better than

برتری داشتن؛ بهتر بودن از

feminine

of women or girls

از زنان یا دختران

mount

get up on

سوارشدن؛ بالا رفتن از

compete

try hard to get something wanted by others; be a

rival

تلاش سخت برای بدست آوردن چیزی که دیگران هم خواهان آن هستند، یک رقیب باش.

dread

look forward to with fear; fear greatly; causing great fear

با ترس چشم انتظار چیزی بودن، خیلی ترسیدن، خیلی ترساندن

masculine

of man; male

مربوط به مردان، مذکر

menace

threat

تهدید

tendency

leaning; movement in a certain direction

حرکت به سوی خاص، تمایل

underestimate

set too low a value, amount, or rate

مقدار مقدار، مقدار یا نرخ را کم کردن

victorious

having won a victory; conquering

فاتح

numerous

very many; several

بسیار زیاد، متعدد

flexible

bent; willing to yield

تاشو، انعطاف پذیر

 

 

Sentence

Meaning

Because he was so small, Larry could not excel in sports.

از آنجا که او خیلی کوچک بود،" لری" نمیتوانست در ورزش برتری پیدا کند.

At least Hannah had the security of knowing that she excelled in swimming.

"حنا" حداقل با خاطرجمعی می دانست که در شنا کردن برتری دارد.

Clarence Darrow wanted to become a prominent lawyer, but he felt that he must first excel in the study of history.

"کلارنس دارو " می خواست تبدیل به یک وکیل برجسته شود، اما او احساس کرد که او ابتدا باید در مطالعه تاریخ برتری یابد.

When my sister wants to look feminine she changes from dungarees into a dress.

وقتیکه خواهرم می خواهد قیافه خانمها را داشته باشد، لباس کارش را با یک پیراهن عوض می کند.

Some men cannot resist staring when they see a woman who is especially feminine.

بعضی از آقایان وقتی زنی را می بینند که خیلی خانم است، نمی توانند دست از خیره شدن بردارند.

My brother is ashamed to cry at a sad movie because people might think he is behaving in a feminine manner.

برادرم خجالت می کشد موقع دیدن یک فیلم غمناک گریه کند، چون مردم ممکن است فکر کنند رفتارش مثل خانمهاست.

Congressman Jones mounted the platform to make his speech.

"جونز" نماینده کنگره برای ایجاد سخنرانی از سکو بالا رفت.

The watchman mounted the tower to see if there were any people in the vicinity.

نگهبان از برج بالا رفت تا ببیند آیا کسی در آن حوالی هست یا نه.

My sister couldn't mount the horse so they gave her a pony instead.

خواهرم نتوانست سوار اسب شود، از اینرو به او یک کره اسب دادند.

Steffi Graf was challenged to compete for the tennis title.

"Steffi Graf" برای رقابت برای عنوان قهرمانی تنیس به چالش کشیده شد.

The runner was reluctant to compete in front of his parents for the first time.

دونده مایل نبود برای اولین بار در برابر پدر و مادرش رقابت کند.

When the amateur became a pro he had to compete against better men.

وقتی بازیکن آماتور یک بازیکن حرفه ای شد مجبور شد که با افراد بهتری رقابت کند.

The poor student dreaded going to school each morning.

دانش آموز ضعیف هر روز صبح از رفتن به مدرسه وحشت داشت.

He had a dread feeling about the challenge he was about to face.

او در مورد چالشی که او در پیش رو داشت احساس ترس داشت.

I dread going into that deserted house.

من از رفتن به آن خانه ی متروکه هراس دارم.

The boy became more masculine as he got older.

هرچه آن پسر بزرگتر می شد، مردانگی اش بیشتر می شد.

It is undeniable that his beard makes him look masculine.

مسلم است که ریشهایش اورا مثل مردها جلوه می دهد.

The girls liked Jerry because of his masculine ways.

دختران به دلیل رفتارهای مردانه اش، جری را دوست داشتند.

lrv's lack of respect made him a menace to his parents.

بی احترامی "ایرو" برای والدینش تهدیدی بود.

The torrents of rain were a menace to the farmer's crops.

سیل باران برای محصولات کشاورز یک تهدید بود.

Sergeant Foy's raw language was an obvious menace to the reputation of the entire police department.

زبان خشونت آمیز گروهبان "فوی" تهدیدی برای اعتبار تمام اداره ی پلیس بود.

My algebra teacher has a tendency to forget the students' names.

معلم جبر من این گرایش را دارد که نام دانش آموزانش را فراموش می کند.

His tendency was to work hard in the morning and then to take it easy in the afternoon.

او گرایش داشت که صبح ها سخت کار کند و بعد از ظهر ها استراخت کند.

The tendency in all human beings is to try to survive.

گرایش در همه انسان ها این است که سعی در زنده ماندن داشته باشیم.

I admit that I underestimated the power in the bulky fighter's frame.

اعتراف می کنم که نیروی استخوان بندی مبارز غول پیکر را دست کم گرفتم.

Undoubtedly the boss underestimated his employee's ability to work hard.

بدون شک رئیس به توانایی کارکنانش را در سخت کار کردن دست کم گرفت.

The value of our house was underestimated by at least two thousand dollars.

قیمت خانه ما حداقل دو هزار دلار کمتر برآورد شد.

Playing in New Jersey, the Jets were victorious two years in a row.

غول ها با بازی در نیوجرسی، دو سال پیاپی پیروز شدند.

Terry faced the challenge with the bad attitude that he could not be victorious.

"تری" با این نگرش غلط که نمی تواند برنده شود با آن چالش مواجه شد.

Our girls' volleyball squad was victorious over a taller team.

تیم والیبال دختران ما بر تیم بلند قد تری پیروز شد.

Critics review numerous movies every week.

منتقدان هر هفته فیلم های متعدد را بررسی می کنند.

Dr. Fischer had resisted accepting money from the poor woman on numerous house calls.

دکتر"فیشر" از پذیرفتن پول زن فقیر در چند ویزیت خانگی خودداری کرده بود.

The debater used numerous documents to back up his statements.

مناظره کننده برای اثبات گفته هایش از مدارک زیادی استفاده کرد.

The toy was flexible, and the baby could bend it easily.

اسباب بازی انعطاف پذیر بود، و کودک می تواند آن را به آسانی خم کند.

Remaining flexible, Nick listened to arguments from both sides.

"نیک" با نرمش به استدلالات هر دو طرف گوش داد.

A mouse's flexible body allows it to squeeze through narrow openings.

بدن انعطاف پذیری موش اجازه می دهد تا آن را از طریق دهانه های باریک عبور کند.

 

excel

be better than; do better than

بهتر بودن از
برتری داشتن؛ بهتر بودن از
feminine

of women or girls

زنانه
از زنان یا دختران
mount

get up on

کوه
سوارشدن؛ بالا رفتن از
compete

try hard to get something wanted by others; be a rival

رقابت کردن
تلاش سخت برای بدست آوردن چیزی که دیگران هم خواهان آن هستند.یک رقیب باش.
dread

look forward to with fear; fear greatly; causing great fear

وحشت
با ترس چشم انتظار چیزی بودن ، خیلی ترسیدن، خیلی ترساندن
masculine

of man; male

مردانه
مربوط به مردان، مذکر
menace

threat

تهدید
تهدید
tendency

leaning; movement in a certain direction

گرایش
حرکت به سوی خاص، تمایل
underestimate

set too low a value, amount, or rate

دست کم گرفتن
مقدار مقدار، مقدار یا نرخ را کم کردن
victorious
having won a victory; conquering
پیروزی
فاتح
numerous

very many; several

تعداد زیادی
بسیار زیاد،متعدد
flexible

bent; willing to yield

قابل انعطاف
تاشو، انعطاف پذیر

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.