Word | Explanation | Meaning |
---|---|---|
unruly | hard to rule or control; lawless | نا فرمانی، بی قانون |
rival | person who wants and tries to get the same thing as another; one who tries to equal or do better than another | ردی که می خواهد و سعی می کند که همان چیز را با خود ببرد یکی دیگر؛ کسی که سعی می کند برابر باشد یا بهتر از دیگری عمل کند |
violent | acting or done with strong, rough force | عمل یا با نیروی قوی و خشن انجام می شود |
brutal | coarse and savage; like a brute; cruel | خشن و وحشی، مثل جانور، بی رحم |
opponent | person who is on the other side of a fight, game, or discussion; person fighting, struggling or speaking against another | فردی که در طرف دیگر مبارزه، بازی یا بحث است؛ فرد مبارزه، مبارزه و یا علیه |
brawl | a noisy quarrel or fight | بحث یا جنگ پرسروصدا |
duplicate | an exact copy; make an exact copy of; repeat exactly | کپی دقیق، کپی کردن، دقیقا تکرار کردن |
vicious | evil; wicked; savage | پست، بدجنس، وحشی |
whirling | turning or swinging round and round; spinning | چرخش یا چرخش دور و دور؛ حال چرخش |
underdog | person having the worst of any struggle; one who is expected to lose | شخص بدترین نوع مبارزه را دارد؛ کسی که انتظار می رود بازنده شود.
|
thrust | push with force | با نیرو هل دادن |
bewildered | Confused completely; puzzled | کاملا گیج ،مبهوت |
Sentence | Meaning |
---|---|
Unruly behavior is prohibited at the pool. | رفتار غیرقانونی در استخر ممنوع است. |
When he persisted in acting unruly, Ralph was fired from his job. | "رالف" وقتی بر نافرمانی اصرار ورزید، از کارش اخراج شد. |
His unruly actions were a menace to those who were trying to work. | اقدامات غیرقانونی او تهدیدی برای کسانی بود که سعی داشتند کار کنند. |
The boxer devised an attack that would help him to be victorious over his young rival. | بوکسور یک حمله را به وجود آورد که به او کمک کرد تا بر رقیب جوانش پیروز شود. |
Sherry didn't like to compete because she always thought her rival would win. | "شری" دوست نداشت رقابت کند زیرا همیشه تصور می کرد که رقیبش برنده خواهد شد. |
Seidman and Son decided to migrate to an area where they would have fewer rivals. | "سیدمن" و "سان" تصمیم گرفتند مهاجرت کنند به یک منطقه که در آن آنها رقبای کمتری داشته باشند. |
Carefully, very carefully, we approached the violent man. | با دقت، با احتیاط، ما به مرد خشن نزدیک شدیم. |
Violent behavior is prohibited on school grounds. | رفتارهای خشونت آمیز در محوطه ی مدرسه ممنوع است. |
Vernon had a tendency to be violent when someone angered him. | هر وقت کسی "ورنون" را عصبانی می کرد به خشونت گرایش پیدا می کرد. |
Dozens of employees quit the job because the boss was brutal to them. | ده ها کارمند این کار را ترک کردند زیرا رئیس آنها بی رحم بود. |
The brutal track coach persisted in making the team work out all morning under the hot sun. | مربی بی رحم تیم دومیدانی اصرار داشت که افراد تیم تمام مدت صبح را زیر آفتاب سوزان تمرین کنند. |
Swearing to catch the murderer, the detectives revealed that it had been an unusually brutal, violent crime. | کارآگاهان که قسم خوردند قاتل را دستگیر کنند، فاش کردند که جنایت بسیار خشونت آمیز و بیرحمانه بوده است. |
The Russian chess player underestimated his opponent and lost. | بازیکن شطرنج روسیه حریف خود را دست کم گزفت وشکست خورد. |
He was a bitter opponent of costly urban reform. | او مخالف شدید اصلاحات شهری پر هزینه بود. |
Seeing his flabby opponent, Slugger was sure he would be victorious. | وقتی " اسلاگر" حریف ضعیفش را دید مطمعن بود که پیروز می شود. |
The journalist covered all the details of the brawl in the park. | روزنامه نگار تمام جزئیات جنجال در پارک را پوشش خبری داد. |
Larry dreaded a brawl with his father over finding a job. | لری با پدرش در مورد پیدا کردن یک شغل وحشت داشت. |
What started out as a polite discussion soon became a violent brawl. | آنچه که به عنوان بحثی مودبانه آغاز شد خیلی زود به نزاعی شدید تبدیل شد. |
Elliott tried to deceive Mrs. Held by making a duplicate of my paper. | "الیوت" تلاش کرد تا خانم "هالگ" را با یک کپی از مقاله من فریب دهد. |
We duplicated the document so that everyone had a copy to study. | ما سند را کپی کردیم تا هر کس یک نسخه برای مطالعه داشته باشد. |
The so-called expert did a mediocre job of duplicating the Van Gogh painting. | آن مرد به اصطلاح ماهر، کپی ساده و پیش افتاده ای از نقاشی "ونگوگ" ارائه کرد. |
Liza was unpopular because she was vicious to people she had just met. | "لیزا" نامطلوب بود، زیرا به هر کسی که تازه آشنا شده بود پستی نشان داده بود. |
The vicious editor published false stories about people he disliked. | ویراستار بدجنس داستان های دروغین درباره افرادی که او را دوست نداشت، منتشر کرد. |
Mr. Voss was reluctant to talk about his vicious pit bull. | اقای "واس" مایل نبود درباره ی سگ پیت بول شرور خود صحبت کرد. |
The space vessel was whirling around before it landed on earth. | سفینه فضایی قبل از اینکه روی زمین فرود آید به هر سو چرخید. |
As they tried to lift the bulky piano, the movers went whirling across the living room. | همانطور که کارگران اسباب کشی سعی کردند پیانو بزرگ را بردارند، در اطراف اتاق نشیمن چرخیدند. |
Because Angelo drank too much, he commenced to feel that everything was whirling around the bar. | چون" آنجلو" بیش از حد نوشیده بود، او تدریج احساس کرد که همه چیز در حال چرخش است. |
Minority groups complain about being the underdogs in this century. | گروه های اقلیت از این شاکی هستند که در این قرن تو سری خور هستند. |
I always feel sorry for the underdog in a street fight. | همیشه برای بازنده های دعوای خیابانی دلم می سوزد. |
The Jets were identified as underdogs even though they had beaten the Steelers earlier in the season. | با اینکه تیم "جت" در ابتدای فصل "استیلرز" را شکست داده بود، بازنده شناخته شد. |
Once the jet engine was ignited, it thrust the rocket from the ground. | وقتیکه که موتور جت روشن شد، موشک را از روی زمین پرتاپ کرد. |
He had adequate strength to thrust himself through the locked door. | او قدرت کافی داشت تا از طریق درب قفل شده وارد شود. |
Eva was in a terrible rage when she thrust herself into the room. | وقتی " ایوا" خودش را به درون اطاق انداخت به شدت عصبانی بود. |
The lawyer was bewildered by his client's lack of interest in the case. | وکیل از بی توجهی موکلش به پرونده متحیر بود. |
His partner's weird actions left Jack bewildered. | اعمال عجیب شریک "جک" او را متحیر کرده بود. |
Bewildered by the sudden hazy weather, he decided not to go to the beach. | او که از مه آلوده شدن ناگهان هوا شگفت زده بود تصمیم گرفت به ساحل نرود. |
آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی
اینجا کلیک کنیدماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.