Word | Explanation | Meaning |
---|---|---|
expand | increase in size; enlarge; swell | افزایش در اندازه؛ بزرگ شدن؛ متورم شدن |
alter | make different; change; vary | متفاوت باش تغییر دادن؛ متفاوت |
mature | ripe; fully grown or developed | رسیده؛ به طور کامل رشد کرده یا توسعه یافته است |
sacred | worthy of respect; holy | ارزش احترام؛ مقدس |
revise | change; alter*; bring up to date | تغییر دادن؛ دگرگون کردن، به روز رسانی کردن |
pledge | promise | قول دادن |
casual | happening by chance; not planned or expected; not calling attention to itself | تصادفا رخ دادن، برنامه ریزی نشده یا غیرمنتظره، توجه را به خود جلب نمی کند |
pursue | follow; proceed along | پیروی کردن، دنبال کردن |
unanimous | in complete agreement | در توافق کامل |
fortunate | having good luck; lucky | دارای اقبال خوب |
pioneer | one who goes first or prepares a way for others | کسی که برای اولین بار می رود یا راه دیگری برای دیگران آماده می کند |
innovative | fresh; clever; having new ideas | تازه، مبتکرانه، دارای اندیشه های جدید
|
Sentence | Meaning |
---|---|
We will expand our business as soon as we locate a new building. | ما به محض اینکه یک ساختمان جدید را پیدا کنیم، کسب و کار ما را گسترش خواهیم داد. |
Present laws against people who pollute the air must be expanded. | باید قوانین مربوط به کسانی که هوا را آلوده می کنند گسترش داده شود. |
Expanding the comic strips, the editor hoped that more people would buy his paper. | ویراستار با افزایش ستون فکاهی امید داشت که افراد بیشتری روزنامه اش را بخرند. |
I altered my typical lunch and had a steak instead. | من ناهار معمولی رو عوض کردم و به جای آن یک استیک خوردم. |
Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her. | "دوروتی" موافقت کرد که لباس من را تنک کند، اگر هزینه اش را به او نشان دهم. |
It's absurd to spend money to alter that old candy store. | مصرف پول برای تغییر آن قنادی قدیمی مسخره است. |
I could tell that Mitch was mature from the way he persisted* in his work. | می توانستم بگویم که "میچ" از همان طریقی که در کارش ادامه داشت، بالغ بود. |
Only through mature study habits can a person hope to gain knowledge. | فقط از طریق عادات مطالعه بالغ می تواند یک فرد به کسب و علم و دانش امیدوار باشد. |
It is essential that you behave in a mature way in the business world. | ضروری است که شما در یک دنیای کسب و کار به شکل بالغ رفتار کنید. |
Her sacred medal had to be sold because the family was in urgent need of money. | مدال مقدسش را باید به دلیل خانواده اش فروخته می شد،زیرا نیاز فوری به پول داشت. |
It was revealed by the journalist that the sacred temple had been torn down. | روزنامه نگار اعلام کرد که معبد مقدس خراب شده است. |
Kate made a sacred promise to her parents never to miss a Sunday church service. | "کیت" به والدینش قول مردانه داد که هرگز از مراسم روز یکشنبه کلیسا جا نماند. |
My family revised its weekend plans when the weather turned hazy. | وقتی هوا مه آلود شد، خانواده ام در برنامه های آخر هفته خود تجدید نظر کردند. |
The dictionary was revised and then published in a more expensive edition. | فرهنگ لغت تجدید نظر شد و سپس در ویرایش گران تری به چاپ رسید. |
Under the revised rules, Shane was eliminated from competing. | تحت قوانین تجدید نظر شده، "شین" از رقابت حذف شد. |
Before the grand jury, the sinister gangster pledged to tell the whole truth. | پیش از هیئت داوران بزرگ، گانگستر شوم متعهد شد که تمام حقیقت را بگوید. |
Monte was reluctant to pledge his loyalty to his new friend. | "مونتی" مایل نبود به دوست دختر جدیدش قول وفاداری بدهد. |
Pledged to discovering the facts, the journalist began to dig up new evidence for his readers. | خبرنگاری که قول داده بود حقایق را کشف کند، یافتن مدارک جدید برای خوانندگانش را شروع کرد. |
As the villain stole the money from the blind man, he walked away in a casual manner. | وقتی آن تبهکار پولهای مرد نابینا را ربود، با حالت بی تفاوتی از او دور شد. |
The bartender made a casual remark about the brawl in the backroom. | میخانهدار درباره ی درگیری در اتاق پشتی با بی تفاوتی اظهار نظر کرد. |
Following a casual meeting on the street, the bachelor renewed his friendship with the widow. | به دنبال دیداری اتفاقی در خیابان مرد مجرد دوستی اش با آن زن بیوه را تجدید کرد. |
We pursued the bicycle thief until he vanished from our vision. | ما دزد دوچرخه را دنبال کردیم تا از دید ما ناپدید شود. |
Ernie rowed up the river, pursuing it to its source. | "ارنی" در رودخانه پارو زد و آنرا تا سرچشمه دنبال کرد. |
The senior wanted to pursue urban affairs as his life's work. | دانشجوی سال آخر تصمیم داشت که امور شهری را به عنوان کار دائمی دنبال کند. |
The class was unanimous in wanting to eliminate study halls. | دانش آموزان کلاس در خواهش برای حذف سالن های مطالعه هم رای بودند. |
There has never been an election in our union that was won by a unanimous vote. | تا کنون در اتحادیه ی ما انتخاباتی نبوده است که با رایی هماهنگ برنده شده باشد. |
The Senate, by a unanimous vote, decided to decrease taxes. | مجلس سنا، با رایی هماهنگ، تصمیم گرفت که مالیات ها را کاهش دهد. |
Wesley was fortunate to have an adequate* sum of money in the bank. | "وسلی" خوش شانس بود که کل مبلغ کافی در بانک داشته باشد. |
It is fortunate that the famine* did not affect our village. | جای خوشبختی است که قحطی بر روستا تاثیر نمی گذارد. |
The underdog* was fortunate enough to come out a winner. | ورزشکار بازنده به اندازه کافی خوش شانس بود که برنده شود. |
My grandfather was a pioneer in selling wholesale products. | پدربزرگ من پیشگام فروش محصولات عمده فروشی بود. |
England was a pioneer in building large vessels for tourists. | انگلستان پیشگام در ساخت کشتی های بزرگ برای گردشگران بود. |
In the fourth grade I assembled a picture collection of great American pioneers. | در کلاس چهارم مجموعه ای از پیشگامان بزرگ آمریکایی را جمع آوری کردم. |
The innovative ads for the candy won many new customers. | تبلیغات نوآورانه برای آب نبات، تعداد زیادی مشتری جدید را به دست آوردند. |
Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions. | در اداره ی ما همه رئیس را به خاطر پیشنهاد های خلاقش تحسین کردند. |
Nicole decided to alter her approach and become more innovative. | "نیکول" تصمیم گرفت رویکرد او را تغییر دهد و خلاق تر شود. |
آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی
اینجا کلیک کنیدماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.