Les adjectifs possessifes
دیالوگی درمورد کاربرد صفات ملکی در زبان فرانسه
Sa famille est venue au mariage ?
سلام دوستان خوبم. به یک جلسه دیگه از درک شنیداری در وبسایت فرنلیش خوش اومدید. در این درس قراره به دیالوگی درمورد صفات ملکی گوش کنیم.
در این فایل صوتی دو نفر در حال صحبت درمورد عروسی شارلوت هستند. ازتون میخوام که قبل از نگاه کردن به متن دیالوگ، چند بار بهش گوش کنید و صفات ملکی رو یادداشت کنید و سعی کنید تعیین کنید که هر کدام از چه نوعی هستند؟... و سعی کنید قبل از نگاه کردن به متن دیالوگ به سوالات زیر پاسخ بدید
این دو نفر در مورد چه کسانی صحبت میکنند؟
کدام یک از اعضای خانواده کریستف در مراسم عروسی شرکت کردند؟
آیا خواهر کریستف ازدواج کرده؟
رستورانی که در اون شام عروسی برگزار شده نزدیک خانه چه کسی بوده؟
بعد از اون به متن نگاه کنید و جواب هاتون رو چک کنید. و در آخر میتونید به ترجمه نگاهی بندازید تا نکته مبهمی باقی نمونه.
Alice : Et son mari ?
Cécile : Il est adorable ! Il s'appelle Christophe, il est québécois.
Alice : Qu'est-ce qu'il fait dans la vie ?
Cécile : Il finit des études d'ingénieur. Il a de l'humour et il est beau garçon
Alice : Sa famille est venue au mariage ?
Cécile : Oui. Ses parents, sa grand-mère, sa grand-tante,sa jeune sœur et son beau-frère étaient là.
Alice : Sa sœur est mariée ?
Cécile : Non, son beau-frère, est le fils de son beau-père : sa mère est remariée.
Alice : Ah, d'accord. Et la fête ? C'était comment ?
Cécile : Très bien, il y avait la famille proche et les amis.
Alice : Après la mairie, qu'est-ce que vous avez fait ?
Cécile : On est allés dans un joli restaurant à Honfleur,pas très loin de la maison de mon frère ; on a passé une soirée très agréable.
Alice : Donne-moi le numéro de Charlotte, je vais les inviter à dîner : j'ai envie de rencontrer son mari.
Cécile : Oh oui, ça lui fera plaisir, elle t'aime beaucoup, tu sais !
سیسیل: میدونی، شنبه گذشته، ما به عروسی خواهرزاده ام شارلوت رفتیم، عروسی بسیار ساده و بسیار خوبی.
آلیس: و شوهرش؟
سیسیل: او قابل ستایش است! اسمش کریستف است، او اهل کبک است.
آلیس: او در زندگی (برای امرار معاش) چه می کند؟
سیسیل: او در حال اتمام تحصیلات مهندسی است. شوخ طبع است و پسر خوش تیپیه
آلیس: خانواده اش به عروسی آمدند؟
سیسیل: بله. پدر و مادر، مادربزرگ، عمه بزرگ، خواهر کوچکتر و برادرش آنجا بودند.
آلیس: خواهرش ازدواج کرده است؟
سیسیل: نه، برادرش (برادر کریستغ) پسر ناپدری اوست: مادرش دوباره ازدواج کرده است.
آلیس: اوه، باشه. و عروسی؟ چطور بود ؟
سیسیل: خیلی خوب، خانواده و دوستان نزدیکی بودند.
آلیس: بعد از تالار، چه کار کردید؟
سیسیل: ما به یک رستوران خوب در هانفلور رفتیم، نه چندان دور از خانه برادرم. شب بسیار خوبی داشتیم
آلیس: شماره شارلوت را به من بده، آنها را به شام دعوت می کنم: می خواهم با شوهرش ملاقات کنم.
سیسیل: اوه بله، این اون را خوشحال می کند، اون شما را خیلی دوست دارد، می دانی!
