لغات مهم 504 درس بیست هفت

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس بیست و هفتم
1268 0

Word

Explanation

Meaning

Despite

In spite of

به رغمِ ، با وجودِ ، با وجود اين که

Disrupt

Upset; cause to break down

به هم زدن، مختل کردن

Rash

A breaking out with many small red spots on the skin; outbreak of many instances within a short time: too hasty or careless

شيوع موارد زياد در زماني کوتاه، بسيار شتابزده يا بي دقت، کهير، جوش

Rapid

Swift

بسيار سريع، تند

Exhaust

Empty completely; use up; tire out

کاملاً تمام کردن، کاملاً، استفاده کردن، خسته کردن

Severity

Strictness; harshness; plainness; violence

سخت گيري، خشونت، سادگي

Feeble

Weak

ضعيف

Unite

Join together; become one

  به هم پيوستن، يکي شدن، متحد شدن

Cease

Stop

  متوقف کردن، دست برداشتن از

Thrifty

Saving; careful in spending; thriving

صرفه جو، دقيق در خرج

Miserly

Stingy; like a miser

خسيس، خسيس وار 

Monarch

King or queen; ruler

شاه يا ملکه، پادشاه، حاکم، فرمانروا

 

 

Sentence

Meaning

The player continued in the game despite his injuries.

بازيکن با وجود جراحاتي که داشت، به بازي ادامه داد.

Despite his size, Ted put up a good fight.

«تد» به رغم جثه اش، مبارزه ي خوبي را ارائه داد.

We won the game by a shutout despite the fact that our team got only three hits

با اینکه تیم ما فقط سه ضربه داشت، بازی را بدون از دست دادن امتیاز برنده شدیم.

Pam’s clowning disrupted the class every day.

دلقک بازي «پام» هر روز کلاس را به هم مي زد.

The storm disrupted the telephone lines throughout the area.

طوفان خطوط تلفن سراسر منطقه را مختل کرد.

The collapse of the government disrupted the services we took for granted, such as mail delivery.

سقوط دولت باعث شد سيستم خدمات متداولي مانند پست مختل شود.

The report of a rash of burglaries in the neighborhood was exaggerated.

گزارش شيوع دزدي ها در محله اغراق آميز بود.

Poison ivy causes a rash.

پيچک سمي باعث کهير مي شود.

It is rash to threaten an action you cannot carry out.

تهديد به عملي که نمي تواني آن را انجام دهي نشانه ي شتابزدگي است.

We took a rapid walk around the camp before breakfast.

قبل از صبحانه دور کمپ به تندي قدم زديم.

If you work rapidly you can complete the test in twenty minutes.

اگر سريع عمل کني، مي تواني امتحان را در ظرف بيست دقيقه تمام کني.

The response to the surprise attack was a rapid retreat.

واکنش به حمله ي غافلگيرانه يک عقب نشيني سريع بود.

To exhaust the city’s water supply would be a calamity.

تمام کردن ذخيره ي آب شهر يک فاجعه است.

The long climb to the top of the mountain exhausted our strength.

صعود طولاني به قله ي کوه قواي ما را تحليل برد.

If we continue to squander our money recklessly, our treasury will soon be exhausted.

اگر بي ملاحظه به خرج کردن پولمان ادامه دهيم سرمايه مان بزودي تمام مي شود.

The severity of the teacher was not appreciated by the pupils until they reached the final examinations.

ارزش سخت گيري معلم مشخص نشد تا اينکه دانش آموزان به امتحانات نهايي رسيدند.

The severity of the Black Plague can be imagined from the fact that thirty percent of the population died.

شدت طاعون سياه را مي توان از اين حقيقت مجسم کرد که سي درصد جمعيت از بين رفتند.

Rosita complained to the principal about the severity of the punishment that the Student Court gave to her.

رُزيتا در مورد شدت تنبيهي که دادگاه دانش آموزي براي او صادر کرد به مدير شکايت کرد.

We heard a feeble cry from the exhausted child.

صداي گريه ضعيفي را از کودک خسته شنيديم.

The guide made a feeble attempt to explain why he had taken the wrong turn.

راهنما با تلاش ضعيفي توضيح داد که چرا پيچ اشتباهي را دنبال کرده بود.

The feeble old man collapsed on the sidewalk.

پيرمرد ناتوان در پياده رو بر زمين خورد.

The thirteen colonies united to form one country.

سیزده مستعمره برای تشکیل یک کشور با هم متحد شدند.

Matrimony united two famous Virginia families.

پيوند زناشوئي، دو خانواده مشهور «ويرجينيا» را با هم متحد ساخت.

America and Russia were united against a common enemy in World War II.

آمريکا و روسيه در جنگ جهاني دوم در برابر دشمن مشترک متحد شدند.

Cease trying to do more than you can.

از تلاش براي انجام بيش از آنچه که مي تواني دست بردار.

The whispering in the audience ceased when the curtain went up.

هنگامي که پرده بالا رفت، همهمه ي بين حضار به پايان رسيد.

When you cease making war, you can then begin to pacify the small villages the enemy controls.

بعد از متوقف کردن جنگ مي توانيد روستاهاي کوچک تحت کنترل دشمن را آرام نمائيد.

By being thrifty, Miss Benson managed to get along on her small income.

خانم «بِنسون» با صرفه جويي توانست با درآمد کم سر کند.

A thrifty person knows that squandering money can lead to financial calamity.

آدم صرفه جو مي داند که هدر دادن پول مي تواند منجر به فاجعه ي مالي شود.

By thrifty use of their supplies, the shipwrecked sailors were able to survive for weeks.

ملوانان کشتي غرق شده با صرفه جويي در استفاده از تدارکاتشان توانستند هفته ها زنده بمانند.

Being miserly with our natural resources will help us to live longer on this earth.

خسيس بودن نسبت به منابع طبيعي مان به ما کمک خواهد کرد تا مدت طولاني تري روي کره ي زمين زندگي کنيم.

A miserly person rarely has any friends.

يک شخص خسيس بندرت داراي دوست مي باشد.

Silas Marner abandoned his miserly habits when Eppie came into his life.

There are few modern nations that are governed by monarchs.

"سيلاس مارنر" زمانيکه «اِپي» وارد زندگي اش شد، از عادات خسيسانه اش دست برداشت.

کشورهاي مدرن کمي وجود دارند که توسط پادشاه اداره مي شوند.

The monarchs of ancient Rome considered themselves descendants of the gods.

  پادشاهان روم باستان خود را نوادگان خدايان قلمداد مي کردند.

Men sometimes believe that they are monarchs in their own homes.

گاهي اوقات مردان معتقدند که حاکمان خانه ي خود هستند.

 

Despite

In spite of

با وجود
به رغمِ ، با وجودِ ، با وجود اين که
Disrupt

Upset; cause to break down

به هم زدن
به هم زدن، مختل کردن
Rash

A breaking out with many small red spots on the skin; outbreak of many instances within a short time: too hasty or careless

جوش
شيوع موارد زياد در زماني کوتاه، بسيار شتابزده يا بي دقت، کهير، جوش
Rapid

Swift

سریع
بسيار سريع، تند
Exhaust

Empty completely; use up; tire out

استفاده کردن
کاملاً تمام کردن، کاملاً،استفاده کردن، خسته کردن
Severity

Strictness; harshness; plainness; violence

خشونت
سخت گيري، خشونت، سادگي
Feeble

Weak

ضعیف
ضعیف
Unite

Join together; become one

یکی شدن
  به هم پيوستن، يکي شدن، متحد شدن
Cease

Stop

توقف
  متوقف کردن، دست برداشتن از
Thrifty

Saving; careful in spending; thriving

صرفه جو
صرفه جو، دقيق در خرج
Miserly

Stingy; like a miser

خسيس
خسيس، خسيس وار 
Monarch

King or queen; ruler

پادشاه
شاه يا ملکه، پادشاه، حاکم، فرمانروا

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.