لغات مهم 504 درس سی پنج

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس سی پنجم
1299 0

Word

Explanation

Meaning

Vague

Not definite; not clear; not distinct

مبهم، گنگ، نامشخص، نامعلوم، نامعین

Eelevat

Raise; lift up

بلند کردن، برداشتن، بالا بردن، ارتقا دادن

Lottery

A scheme for distributing prizes by lot or chance

قرعه کشی بخت آزمایی

Finance

Money matters; to provide money for

مسائل مالی، فراهم کردن پول برای

Obtain

Get; be in use

گرفتن، بدست آوردن، کسب کردن، وجود داشتن

Cinema

Moving picture

تصویر متحرک

Event

Happening; important happening; result or outcome; one item in a program of sports

حادثه واقعه،رخداد، نتیجه یا پیامد

Discard

Throw aside

دور انداختن، بیرون انداحتن

Soar

Fly upward or at a great height; aspire

اوج گرفتن، صعود کردن، بلند پروازی کردن

Subsequent

Later; following; coming after

بعدی، پیرو، پسامد

Relate

Tell; give an account of; connect in thought or meaning

گفتن، نقل کردن، نسبت دادن

Stationary

Having a fixed station or place; standing still; not moving; not changing in size, number or activity

دارای جایگاه یا مکانی ثابت، آرام ایستاده است، بی حرکت، از نظر اندازه، تعداد یا فعالیت تغییر نمی کند

 

 

Sentence

Meaning

Joe’s position was vague because he wanted to remain neutral in the dispute.

موقعیت جو در مناقشه نامعلوم بود، چون می خواست بیطرف بماند.

When asked her opinion, Gladys was tactful enough to give a vague answer that did not hurt anyone.

وقتی از کلادی نظرش را پرسیدند او آنقدر زیرک بود که پاسخ مبهمی داد تا هیچکس لطمه نبیند.

The vague shape in the distance proved to be nothing more weird than a group of trees.

ثابت شد که آن شبح نامشخص در دوردست چیزی جز توده در هم درختان نبوده است.

Private Carbo was elevated to higher rank for his valor.

سرباز کاربو بخاطر شجاعتش به یک درجه بالاتر ارتقا یافت.

Reading a variety of good books elevates the mind.

مطالعه کتاب های خوب گوناگون باعث ارتقا ذهن می شود.

The candidate spoke from an elevated platform.

کاندیدا از روی یک سکوی بلند، صحبت می کرد.

The merit of a lottery is that everyone has an equal chance.

شایستگی قرعه کشی در این است که هر کس شانس برابری دارد.

We thought that a lottery was an absurd way of deciding who should be the team captain.

ما فکر کردیم که قرعه کشی راه نامعقولی برای تعیین کاپیتان است.

The rash young man claimed the lottery prize only to find he had misread his number.

آن جوان عجول که شماره اش را اشتباه خوانده بود ادعای دریافت جایزه بخت آزمایی را داشت.

The new employee boasted of his skill in finance.

کارمند جدید در ارتباط با مهارتش در مسائل مالی لاف زد.

Frank circulated the rumor that his uncle would finance his way through college.

"فرانک" این شایعه را پخش کرد که دایی اش هزینه ی دانشگاه او را می پردازد.

Mrs. Giles retained a lawyer to handle her finances.

خانم «گیلز» وکیلی را برای انجام امور مالی خود استخدام کرد.

An adolescent is finding it increasingly difficult to obtain a good job without a diploma.

یک نوجوان پیدا کردن کار خوب را بدون داشتن مدرک تحصیلی، مشکل در حال گسترشی می داند.

David obtained accurate information about college from his guidance counselor.

دیوید از طریق مشاور راهنمایش در مورد دانشکده اطلاعاتی دقیقی بدست آورد.

Because this is a coeducational school, different rules obtain here.

چون اینجا یک مدرسه مختلط است، قوانین متفاوتی در اینجا وجود دارد.

Censors have developed a rating system for the cinema.

سانسور کننده ها یک سیستم درجه بندی برای سینما بوجود آورده اند.

Today’s cinema is full of homicides and violence.

امروز سینما پر از خشونت و آدم کشی است.

A best-seller is often the source of cinema stories.

اغلب منبع داستانهای سینمایی یک کتاب پر فروش است.

The greatest event in Ellie’s life was winning the $1,000,000 lottery.

بزرگترین واقعه در زندگی الی برنده شدن 50هزار دلاری در بخت آزمایی بود.

We chose our seat carefully and then awaited the shot-put event.

ما جایمان را بدقت انتخاب کردیم ومنتظرشروع مسابقه پرتاب وزنه شدیم.

There is merit in gaining wisdom even after the event.

کسب دانایی و درایت حتی پس از وقوع حادثه نیز شایسته است.

Anna casually discarded one friend after another.

آنا بطور اتفاقی دوست پسرهایش را یکی پس از دیگری کنار گذاشت.

Confident that he held a winning hand, Slim refused to discard anything.

اسلیم با اطمینان به اینکه دست برنده را دارد، از انداختن کارت خودداری کرد.

Asked why he had discarded his family traditions, Mr. Menzel remained mute.

وقتی از آقای مِنزل پرسیده شد که چرا سنتهای خانواده گیش را کنار گذاشته او ساکت ماند.

We watched the soaring eagle skim over the mountain peak.

ما به عقابی که بر فرازکوه می لغزید و در حال اوج گرفتن بود، نگاه کردیم.

An ordinary man cannot comprehend such a soaring ambition.

یک مرد عادی نمی تواند چنان آرزوهای بلند پروازانه ای را درک کند.

The senator’s hopes for victory soared after his television appearance.

امید های سناتور برای پیروزی پس از حضورش در تلویزیون افزاریش یافت.

Subsequent events proved that Sloan was right.

وقایع بعدی ثابت کرد سلوان راست می گفت.

Further explanations will be presented in subsequent lectures.

توضیحات بیشتر در سخنرانی بعدی ارائه خواهد شد.

Though the enemy forces resisted at first, they subsequently learned that their efforts were in vain.

اگر چه نیروهای دشمن ابتدا مقاومت کردند ولی بلاخره فهمیدند که تلاشهایشان بیهوده است.

The traveler related his adventures with some exaggeration.

مسافر ماجراهایش را با قدری اغراق نقل کرد.

After viewing the cinema’s latest show, the observant student was able to relate every detail.

پس از دیدن آخرین نمایش آن فیلم در سینما دانشجو تیز بین قادر بود تمام جزئیات آن را شرح دهد.

Would you say that misfortune is related to carelessness?

تو می گویی بد شانسی به بی احتیاطی مربوط می شود؟

A factory engine is stationary.

موتور کارخانه خاموش است.

The population of our town has been stationary for a decade.

جمعیت شهر ما به مدت یک دهه ثابت بوده است.

Caught in the middle of traffic, the frightened pedestrian remained stationary in the busy street.

رهگذر ترسیده که در ترافیک گیر افتاده بود، در خیابان شلوغ بی حرکت ماند.

 

Vague

Not definite; not clear; not distinct

مبهم
مبهم، گنگ، نامشخص، نامعلوم، نامعین
Eelevat

Raise; lift up

برداشتن
بلند کردن، برداشتن، بالا بردن، ارتقا دادن
Lottery

A scheme for distributing prizes by lot or chance

قرعه کشی بخت آزمایی
قرعه کشی بخت آزمایی
Finance

Money matters; to provide money for

مسائل مالی
مسائل مالی، فراهم کردن پول برای
Obtain

Get; be in use

بدست آوردن
گرفتن، بدست آوردن، کسب کردن، وجود داشتن
Cinema

Moving picture

سینما
تصویر متحرک
Event

Happening; important happening; result or outcome; one item in a program of sports

رخداد
حادثه واقعه،رخداد، نتیجه یا پیامد
Discard

Throw aside

دور انداختن
دور انداختن، بیرون انداحتن
Soar

Fly upward or at a great height; aspire

اوج گرفتن
اوج گرفتن، صعود کردن، بلند پروازی کردن
Subsequent

Later; following; coming after

بعدی
بعدی، پیرو، پسامد
Relate

Tell; give an account of; connect in thought or meaning

نسبت دادن
گفتن، نقل کردن، نسبت دادن
Stationary

Having a fixed station or place; standing still; not moving; not changing in size, number or activity

بی حرکت
دارای جایگاه یا مکانی ثابت ، آرام ایستاده است ، بی حرکت ، از نظر اندازه، تعداد یا فعالیت تغییر نمی کند

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.