Word | Explanation | Meaning |
---|---|---|
Maintain | Keep; keep up; carry on; uphold; support; declare to be true | نگه داشتن، ادامه دادن، ترویج کردن، پشتیبانی کردن، حقیقی اعلام کردن |
Snub
| Treat coldly, scornfully, or with contempt; cold treatment | سرد، تمسخرآمیز یا با تمسخر رفتار کردن، رفتار سرد |
Endure | Last; keep on; undergo; bear; stand | دوام آوردن، ادامه داشتن، تحمل کردن، ایستادگی کردن |
Wrath | Very great anger; rage | خشم بسیار زیاد، غضب |
Expose | Lay open; uncover; leave unprotected; show openly | بازگذاشتن، نپوشاندن، بی حفاظ گذاشتن، علناً نشان دادن |
Legend | Story coming from the past, which many people have believed; what is written on a coin or below a picture | داستانی که از گذشته نشأت می گیرد و افراد زیادی آن را باور کرده اند، آنچه روی یک سکه یا پایین یک تصویر نوشته می شود |
Ponder | Consider carefully | بدقت تامل کردن |
Resign | Give up; yield; submit | دست برداشتن از، تسلیم شدن، تسلیم کردن |
Drastic | Acting with force or violence | با قدرت یا خشونت عمل کردن |
Wharf | Platform built on the shore or out from the shore beside which ships can load or unload | سکویی که روی ساحل یا بیرون از ساحل ساخته می شود که در کنار آن کشتی ها می توانند بارگیری کرده یا بار تخلیه کنند |
Amend | Change for the better; correct; change | اصلاح کردن، تغییر دادن |
Ballot | Piece of paper used in voting; the whole number of votes cast; the method of secret voting | قطعه ای کاغذ که در رأی گیری استفاده می شود، تعداد کل آراء شمرده شده، شیوه ی رأی گیری مخفیانه |
Sentenec | Meaning |
---|---|
Angelo maintained his hold on the jagged rock though his fingers were becoming numb. | با اینکه انگشتان «آنجلو» بی حس شده بودند، صخره ی ناهموار را محکم نگه داشت. |
The judge maintained his opinion that the verdict was fair. | قاضی بر این باور بود که رای عادلانه است. |
The pauper was unable to maintain his family without the help of charity. | فرد بیچاره قادر نبود خانواده اش را بدون کمک خیریه حمایت کند. |
Darryl later apologized to Sally for snubbing her at the dance. | «داریل» بعدها از «سالی» به خاطر کم محلی به او در رقص معذرت خواهی کرد. |
Sandra was tormented by the thought that she might be snubbed by her classmates. | “ساندرا” از این طرز فکر که ممکن است مورد تمسخر همکلاسی هایش قرار گیرد، رنج می برد. |
I considered it a rude snub when I was not invited to the party. | دعوت نشدنم به میهمانی را رفتاری توهین آمیز تلقی کردم. |
How can you endure such disrespect? | چطور می توانی چنین بی حرمتی را تحمل کنی؟ |
The police officer endured much pain. | افسر پلیس درد زیادی را تحمل کرد. |
Dr. Hardy was confident he could endure the hardships of space travel. | دکتر«هاردی» مطمئن بود که می تواند سختی های سفر فضایی را تحمل کند. |
Anticipating Father’s wrath, we tried to give him the news slowly. | چون خشم پدر را پیش بینی می کردیم، تلاش کردیم خبر را آرام آرام به او بدهیم. |
There is no rage like the wrath of an angry bear. | هیچ خشمی مثل خشم یک خرس عصبانی نیست. |
After Ernie’s wrath subsided, we were able to tell him what happened. | بعد از اینکه خشم «اِرنی» فروکش کرد، توانستیم به او بگوییم چه اتفاقی افتاده است. |
Soldiers in an open field are exposed to the enemy’s gunfire. | در یک میدان باز، سربازان در معرض آتش گلوله دشمن قرار دارند. |
Foolish actions expose a person to the sneers of others. | اعمال احمقانه، انسان را در معرض تمسخر و ریشخند دیگران قرار می دهد. |
The article exposed the vital document as a forgery. | مقاله برملا کرد که سند حیاتی جعلی است. |
Stories about King Arthur and his knights are popular legends. | داستان های «شاه آرتور» و شوالیه هایش، افسانه های معروفی هستند. |
legend has exaggerated the size of Paul Bunyan. | افسانه ها در مورد جثه ی «پائول بونیان» اغراق کرده اند. |
The legend on the rare coin was scarcely legible. | نوشته های روی سکه قدیمی، به سختی قابل خواندن بود. |
Not wishing to act hastily, the governor pondered the problem for days. | فرماندار چون نمی خواست شتاب زده عمل کند روزها روی این مسئله تامل کرد. |
After pondering the question, the board decided to grant the parole. | هیئت مدیره بعد از تامل در مورد مسئله تصمیم گرفت عفو مشروط را اعطاء کند. |
The villagers, faced with a famine, pondered their next move. | روستائیان، که با خشکسالی مواجه بودند، در مورد اقدام بعدی شان به دقت فکر می کنند. |
Vito resigned his position as editor of the school paper. | “ویتو” از مقام ویراستاری نشریه ی مدرسه استعفا داد. |
Upon hearing the news of the defeat, the football coach promptly resigned. | مربی فوتبال با شنیدن خبر شکست فوراً استعفا داد. |
Upon examining the injury, the chiropractor told Jim he had better resign himself to a week in bed. | طبیب مفصلی بعد از معاینه به «جیم» گفت بهتر است به یک هفته استراحت در رختخواب تن در دهد. |
The police took drastic measures to end the crime wave. | پلیس برای پایان بخشیدن به موج جنایات، اقدامات شدیدی انجام داد. |
The most drastic changes in centuries have taken place during our lifetime. | در طول قرن ها شدیدترین تغییرات، در طول حیات ما صورت گرفته است. |
In the interests of justice, drastic action must be taken. | جهت برقراری عدالت، اقدامات شدیدی باید اتخاذ شود. |
We watched the exhausted laborers unloading the cargo on the wharf. | کارگران خسته را هنگام تخلیه محموله ها در اسکله تماشا کردیم. |
The lawyer insisted that his client was never seen near the wharf where the crime had taken place. | وکیل مدافع اصرار داشت که موکلش هرگز نزدیک اسکله ای که جنایت صورت گرفته بود دیده نشده است. |
Waiting at the wharf for the supply ships to unload was a starving multitude of people. | شمار زیادی از افراد گرسنه در اسکله، منتظر تخلیه ی بارکشتی های مواد غذایی بودند. |
It is time you amended your ways. | وقت آن است که رفتارت را اصلاح کنی. |
Each time they amended the plan, they made it worse. | هر بار که طرح را اصلاح کردند، آن را بدتر کردند. |
Rather than amend the club’s constitution again, let us discard it and start fresh. | به جای اصلاح مجدد اساسنامه ی باشگاه، بهتر است این اساسنامه را دور بیندازیم و از نو شروع کنیم. |
Clyde, confident of victory, dropped his ballot into the box. | “کلاید” که از پیروزی خود مطمئن بود، برگه ی رای را داخل صندوق انداخت. |
After we counted the ballots a second time, Leo’s victory was confirmed. | بعد از این که برگه ها را برای بار دوم شمردیم، پیروزی «لئو» تایید شد. |
To avoid embarrassing the candidates, we ballot instead of showing hands. | ما برای پرهیز از خجالت دادن نامزدها، به جای دست نشان دادن رای می دهیم. |
آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی
اینجا کلیک کنیدماژیک فسفری
با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.
دفترچه یادداشت
هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.