in the lap of luxury
هنگامی که بخواهیم بگوییم فردی در ناز و نعمت و در رفاه کامل زندگی میکند این اصطلاح را میتوانیم استفاده کنیم.
:مثال
Living in the lap of luxury doesn't come cheap
well-off
برای بیان ثروتمند بودن افراد و اینکه از لحاظ مالی در سطح بالایی قرار دارند این اصطلاح قابل استفاده است.
مثال:
They must be very well off - their house is huge and they have kind of cars in there.
make a killing
یکدفعه کلی پول به دست آوردن
money spinner
راه و یا وسیله ای که میتوان از طریق آن پول درآورد.
راه پول درآوردن
راهی موفق برای پولدار شدن
برای بیان راه و رسم ثروتمند شدن را بلد بودن و اینکه فردی درزمان کوتاه به موفقیت و پول فراوان رسیده است این دو اصطلاح قابل استفاده است
مثال:
the company made a killing and become money-spinner .
career ladder
هنگام گفتن درجه شغلی از این اصطلاح استفاده میکنیم.
مثال:
I was at the bottom of career ladder.
یا
If we hire you, you'll have to begin at the bottom of the ladder.
get out of a rut
هنگامی که بخواهیمبگوییم از یک عادت قدیمی دست برداشتیم یا خلاص شدیم این اصطلاح قابل استفاده است.
مثال:
Combining solutions may be one way to get out of a rut and bring new life to an important friendship.
head hunt
برای گفتن فردی که به یه کار جدید دعوت شده ( که استعدادافراد نخبه راکشف کردن )ویا در شغل و عنوان بسیار ویژه یا مهم استخدام شده میتوانیم این اصطلاح را استفاده کنیم.
مثال:
he was headhunted by the rivel company
یا
The large company has been headhunting for several weeks.
fall into place
وقتی همه چیز سر جای خود قرار می گیرد، به روشی رضایت بخش و بدون مشکل اتفاق می افتد، یا انجام شدن کارها بر وفق مراد ،درست پیش رفتن و جفت و جور شدن همه موارد مورد انتظار این اصطلاح کاربرد دارد.
مثال:
After a lot of work over the past few years, my career goals are beginning to fall into place.
at the top of my agenda
هنگامی که بخواهیم موضوع یا کاری مهمترین اولویت برای منتلقی میشود میتوانیم این اصطلاح را استفاده کنیم.
مثال:
I set my heart to do it and the job was at the top of my agenda
go out of one's way to do something
.هنگامی که بخواهیم بگوییم برای انجام کاری نهایت تلاش خود را کرده ایم این اصطلاح قابل استفاده است
مثال:
You need to thank Monica, she really went out of her way to get you this job interview.
be like taking candy from a baby
هنگامی که بخواهیم بگوییم کاری بسیار آسان و راحت است این اصطلاح را استفاده میکنیم
مثال:
Buying this house was the easiest thing in the world - it was like taking candy from a baby.
against all odds
زمانی که بحواهیم بگوییم در کمال ناباوری برخلاف انتظارعلیرغم تمام مخالفت ها
با وجود تمام مشکلات کاری انجام شده است این اصطلاح بسیار کاربردی است.
مثال:
I got successful against all the odds
یا
Their victory in the semi-final was a triumph against considerable odd.
foregone conclusion
هنگامی که بخواهیم بگوییم نتیجه موضوعی مثل روز روشن و یا قابل پیش بینی است ، این اصطلاح را استفاده میکنیم.
مثال:
His success in intrance PHD, was a forgone conclusion.
high-flyer
هنگامی که بخواهیم خودمان یا فردی بلندپرواز و آدم باانگیزه وآتیهداری هستیم این اصطلاح را استفاده میکنیم.
مثال:
someone who is very successful at their job and soon becomes powerful or rich.
All work no play
هنگامب که بخواهیم بگوییم هدف فقط کار کردن بدون تفریح کردن است یا کارِ بدون تفریح آدم رو از پا درمیاره این اصطلاح را استفاده می کنیم
مثال:
A: "Haven't you ever heard that all work and no play makes Jack a dull boy
B: "Yes, but that doesn't give me any more time to finish this project—it's still due tomorrow