لغات مهم 504 درس بیست یک

آموزش گام به گام کتاب 504 لغت ضروری به همراه آزمون و تلفظ دقیق دیکشنری آکسفورد درس بیست و یکم
1393 0

Word

Explanation

Meaning

Plea

Request; appeal; that which is asked of another

درخواست، خواهش، آنچه از دیگری خواسته می شود

Weary

Tired

خسته

Collide

Come together with force

با نیرو به هم خوردن

Confirm

Prove to be true or correct; make certain

اثبات اینکه چیزی درست یا صحیح است، اطمینان دادن

Verify

Prove to be true; confirm

اثبات اینکه چیزی درست است، تأیید کردن

Anticipate

Look forward to; expect

چشم انتظار بودن، انتظار داشتن

Dilemma

Situation requiring a choice between two evils; a difficult choice

موقعیتی که نیازمند انتخاب بین دو چیز بد است، یک انتخاب دشوار

Detour

A roundabout way

یک مسیر انحرافی

Merit

Goodness; worth; value

خوبی، ارزش

Transmit

Send over; pass on; pass along; let through

فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن

Relieve

Make less; make easier; reduce the pain of; replace; release; free

کاستن، تسکین دادن، جایگزین کردن، آسوده و رها کردن، آزاد کردن

Baffle

Be too hard to understand or solve

درک یا حل آن بسیار دشوار است، مبهوت کردن

 

 

Sentence

Meaning

The employees turned in a plea to their boss for higher pay.

کارمندان از رئیس شان در خواست دستمزد بیشتری نمودند.

The president’s plea to release the captives was denied by the enemy.

دشمن درخواست رئیس جمهور برای آزادی اسرا، را رد کرد.

In court today, the judge consented to the lawyer’s plea for a light sentence.

در دادگاه امروز قاضی با خواهش وکیل برای محکومیت جزئی موافقت نمود.

I am weary of debating the same topic all day.

از اینکه تمام روز روی یک موضوع بحث کنم، بیزارم.

The farmer grew weary of bringing in the harvest every year for the past forty summers.

کشاورز از برداشت محصول سالانه در چهل تابستان گذشته خسته شد.

Let me rest my weary bones here before the march commences.

اجازه بده قبل از اینکه راهپیمایی شروع شود تن خسته ام اینجا استراحت کند.

When the two autos collided, the people in the fragile smaller car perished.

وقتی آن دو اتومبیل بهم خوردند، سرنشینان اتومبیل ظریف و کوچکتر جان باختند.

Committees are exploring ways of keeping cars from colliding.

گروه هایی در حال بررسی شیوه های جلوگیری از تصادف خودروها هستند.

In my estimate the two bicycles collided at five o’clock.

با ارزیابی من آن دو دوچرخه ساعت پنج با هم تصادف کردند.

The way Victor talked back to his mother confirmed that he was defiant.

آنطور که «ویکتور» جواب مادرش را می داد، تأیید می کرد که او آدم سرکشی است.

A probe of the criminal’s background confirmed that he had been in jail numerous times.

بررسی پیشینه ی مجرم نشان می داد که دفعات متعددی در زندان بوده است.

Years of research confirmed the theory that smoking is harmful.

سال ها تحقیق این نظریه را تأیید کرد که سیگار کشیدن مضر است.

A ‘yes man’ is an employee who will verify everything the boss says.

یک فرد «بله قربان گو» کارمندی است که هرچه رئیس می گوید تصدیق می کند.

I was there as a witness to verify the charges against the bus driver.

من به عنوان شاهد برای تأیید اتهامات علیه راننده اتوبوس، آنجا بودم.

The data I turned in were verified by the clerks in our office.

اطلاعاتی را که ارائه دادم توسط کارمندان اداره تأیید شد.

We anticipate a panic if the news is revealed to the public.

ما پیش بینی می کنیم اگر خبر برای مردم فاش شود، دلهره و هراس ایجاد می کند.

Harriet anticipated the approach of the mailman with fright.

“هاریت “با وحشت انتظار نزدیک شدن پستچی را می کشید.

With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone.

‘لونی’ با قدرت های عجیب خود می توانست زنگ زدن تلفن را پیش بینی کند.

It is sensible not to panic in the face of a dilemma.

عاقلانه این است که در رویارویی با یک معضل نترسیم.

Lottie faced the dilemma of whether to approve of the operation or not.

“لتی” بر سر دو راهی قبول یا عدم قبول عمل جراحی قرار گرفت.

In the ‘Lady or the Tiger,’ the hero had the dilemma of which door to open.

در داستان «بانو یا ببر» قهرمان داستان در این مخمصه بود که کدام در را باز کند.

Pop was uneasy about taking the detour in the strange town.

“پاپ” درباره عبور از جاده فرعی در این شهر غریب نگران بود.

In order to evade city traffic, Anthony took a detour.

“آنتونی” برای فرار از ترافیک شهر، از جاده فرعی رفت.

The detour took us ten miles off our course.

جاده فرعی، مسیر ما را ده مایل کوتاه تر کرد.

There is little merit in lying to those you love.

خوبیت ندارد به کسانی که دوستشان دارید دروغ بگویید.

My brother was promoted because of merit, not because of friendship.

برادرم بخاطر شایستگی ترفیع گرفت نه بخاطر رفاقت.

Do you think the tradition of marriage has any merit?

آیا فکر می کنید در سنت ازدواج ارزش وجود دارد؟

Garcia’s message was transmitted to the appropriate people.

پیام «گارسیا» به افراد مربوط ارسال شد.

Scientists can now transmit messages from space vessels to earth.

اکنون دانشمندان می توانند پیام های سفینه های فضائی را به زمین ارسال کنند.

Our local radio station does not transmit broadcasts after midnight.

ایستگاه رادیو محلی ما پس از نیمه شب برنامه ای پخش نمی کند.

The pills relieved the pain from the wound I received in the conflict.

قرص ها درد ناشی از جراحتی را که در درگیری نصیبم شده بود، تسکین دادند.

A majority of the population wanted to relieve the mayor of his duty.

اکثریت مردم می خواستند شهردار را از سمت خود برکنار کنند.

The peace agreement relieved us of the threat of an attack.

قرارداد صلح، ما را از تهدید حمله، آسوده خاطر کرد.

How so mediocre a player earned so much money baffled me.

اینکه چگونه چنین بازیکن متوسطی این همه پول بدست آورد، مرا متحیر ساخت.

The topic of relativity is a baffling one.

مبحث نسبیت موضوع گیج کننده ای است.

Sherlock Holmes would undoubtedly have been baffled by the was crime was committed.

"شرلوک هلمز" بی شک از نحوه ی ارتکاب جنایت گیج شده بود.

 

Plea

Request; appeal; that which is asked of another

درخواست
درخواست، خواهش، آنچه از دیگری خواسته می شود
Weary

Tired

خسته
خسته
Collide

Come together with force

بهم خوردن
با نیرو به هم خوردن
Confirm

Prove to be true or correct; make certain

اطمینان دادن
اثبات اینکه چیزی درست یا صحیح است، اطمینان دادن
Verify

Prove to be true; confirm

تأیید کردن
اثبات اینکه چیزی درست است، تأیید کردن
Anticipate

Look forward to; expect

انتظار داشتن
چشم انتظار بودن، انتظار داشتن
Dilemma

Situation requiring a choice between two evils; a difficult choice

دوراهی، انتخاب سخت
موقعیتی که نیازمند انتخاب بین دو چیز بد است، یک انتخاب دشوار
Detour

A roundabout way

انحراف
یک مسیر انحرافی
Merit

Goodness; worth; value

لیاقت
خوبی، ارزش
Transmit

Send over; pass on; pass along; let through

انتقال دادن
فرستادن، انتقال دادن، عبور دادن
Relieve

Make less; make easier; reduce the pain of; replace; release; free

آزاد کردن
کاستن، تسکین دادن، جایگزین کردن، آسوده و رها کردن، آزاد کردن
Baffle

Be too hard to understand or solve

گیج یا گمراه کردن
درک یا حل آن بسیار دشوار است، مبهوت کردن

آغاز دوره های آنلاین آموزش زبان توسط استاد خصوصی

اینجا کلیک کنید

ماژیک فسفری

با استفاده از ماژیک فسفری می توانید کلمات و بخش های مهم را برای خود علامت گذاری نمایید و هنگام پاسخ به آزمون از آنها استفاده کنید. برای از بین بردن بخش های رنگی دوباره روی آن کلیک نمایید.

دفترچه یادداشت

هر تعدادی که دوست دارید دفترچه یادداشت ایجاد کنید و نکات مهم را در آن بنویسید.
برای استفاده از دفترچه یادداشت بر روی قسمتی از درس یا آزمون که می خواهید در آنجا نکته ی مهمی را قرار دهید کلیک نمایید.سپس در آن قسمت یک دفترچه یادداشت جدید ایجاد میشود و با کلیک بر روی آن می توانید بازش کنید و نکته های مهم را بنویسید.